موانع تولید شخصیت های محبوب برای کودکان چیست؟
این روزها اگر بخواهیم نام فیلم ها و شخصیت هایی را که در کودکی به یاد داریم بشماریم، مطمئناً آنها را زیزیگولو، چاق و لاغر، سنجد می شماریم. حتی «بچه» و «پشه» که این روزها ویدیوهایشان پرطرفدار است، به راحتی پیداشان نمی کنیم.
به گزارش خبرنگار خبرگزاری صدا و سیما آنا، مایده شیرپور_ «محصولات فرهنگی هنوز در اختیار علاقه مندان مخاطب قرار نمی گیرد» این جمله را محمدمهدی اسماعیلی وزیر فرهنگ وارشاد اسلامی درائول شهریور امسال در افتتاحیه هشتمین نمایشگاه ایران نوشته است!
واقعیت این است که اگر میتوانستیم نام فیلمها و شخصیتهایی را که در کودکیمان به یاد داشتیم بشماریم، قطعاً زیزیگولو، چوک اوگ غار، سنجد، چارا، مدرسه مشا، کرزمی کلاه و سیسرخاله و . .. اما کافی است کودکان با خرید محصولات و نشانه هایی که دارند این شخصیت ها را توضیح دهند. اگر برای عروس و اکسسوری به بازار برویم، باید دست خالی برگردیم یا چند محصول بی کیفیت بخریم و در نهایت یکی دو کاراکتر به دست می آوریم. اما چرا چنین خاطرات زیبایی نباید عروس باشد و محصول فرهنگی نباشد؟
در حال حاضر اگر به نزدیک ترین فروشگاه لوازم جانبی و لوازم جانبی مراجعه کنیم، قطعاً می توانیم محصولاتی با نشان باربی، تام و جری، باب اسفنجی، مینیون ها و حتی عروسک های جدید پیدا کنیم. اما اگر بخواهیم به دنبال یکی از شخصیت های خاطره انگیز دوران کودکی یا حتی شخصیت های جدید بگردیم، نه نشانی از خانه مخملی مادربزرگ است و نه از زیزیگولو، به راحتی نمی توانیم نارنجی و دم باریک را پیدا کنیم و حتی کلاه قرمزی کوچولو و خاله به راحتی الوصل هستند، حتی «بچه» و «پیش» که این روزها ویدیوهایشان پرطرفدار است، به راحتی پیداشان نمی کنیم. اما مشکل کاجاست؟
** به مردم خوش آمدید
اولین پاسخی که در پی این سوال بود که چرا خبری از عروس و اکسسوری های جذاب و محبوب ایرانی تحریر نیست؟ میشنویم بیشته آین بهده: «این ترودین نیمیکن درکیندین» اما مغر دیکته نانوشته دارد کلته؟ وکی کیزی نیست کودی را میشود پیش بینی کرد؟!
با نگاهی به گذشته می توانم خیلی راحت و بدون تردید این فرضیه را رد کنم چرا که تولید محصولاتی هر چند بی کیفیت و البته پراکنده با شخصیت «خشایار مستوفی» زیر آسمان شهر و جمله معروف. “میزنم تو مُخت” روی تی شرت ها و حتی تحریرها تحریرها من باک کن و خت کش و ..با جودی که با عرض سن کریندین کندی کردی نداشت. مطمئناً حداقل یک نفر در محله وجود دارد که برخی از این محصولات را خریداری کرده است. همین مثال ساده برای رد این فرضیه که مردم کمتر از محصولات با شخصیت ایرانی استقبال می کنند کافی است.
** هزینه تولید
شاید یکی از دلایل عدم تولید کاراکترهای ذکر شده این باشد که هزینه های زیادی صرف تولید محصولات شده و اجناس گران است و در نتیجه مردم توان خرید آن را ندارند و در صورت مواجهه مردم با عروسک ها و محصولات خارجی ، ترجیح می دهند شخصیت های خارجی مندی اسیدرمن و .. بخرند. اما تجربه تولید محصولات باکیفیت در برندهای معروف نیز این فرضیه را رد کرده و نشان می دهد که اگر با کیفیت و دقت و در زمان مناسب تولید شود، مردم مشکلی با قیمت محصول نخواهند داشت و آنها محصولات بیکیفیت چینی را به ایرانیهای باکیفیت ترجیح نمیدهند.
** استقبال کمتر تهیه کننده
یکی دیر از فوزیههای کیتوان در آن برد کرد کرد کرد کرد کرد کرد کرد کرد کرد کرد کرد کرد کرد کرد کرد کرد، کم دریک کم بریک بری کرد بری کرید. شاید بتوان گفت شرکت داخلی تمایل بیشتری به تولید و عرضه محصولی دارد که اولاً آزمون خود را در استقبال عمومی پس داده باشد و ثالثاً نوع و قالب و چاپ آن در همه جا موجود باشد نه اینکه بخواهد طراحی و چاپ و بسازد. مقداری دوباره برای کالای ایرانی کامل و الالغو را متحمل شود.
اما برای آین فوزیه ک ت حورد از کامہ کے کے کے ہے ہےہے ہل ہے درد درد درد دارم.
راه حل آن مجرّد در دل القوتین است که پیش از آن سالها می شود و می شود. اگر مشوق های تشویقی برای محصولات ایرانی برای تولیدکنندگان در نظر گرفته شود و قوانینی مانند معافیت مالیاتی در آن لحاظ شود، قطعا شرایط تغییر خواهد کرد. a
اگر قانونگذار شرایط دقیق معافیت مالیاتی را در قوانین معافیت مالیاتی قرار دهد و تنها در صورت دست داشتن در تولید، قسمت ویژه آن مربوط به تولید اتفاقات کشور خواهد بود و شخصیت های داخلی مانند کاکرو، میکی موس و .. گنجانده خواهد شد.
** कम कारी मुतोलियान भार्णी या है
اما با همه ی تفاسیر نمی توانم از نکس تولیان فارک در مسیر اساحه و در کے کے کے کے کے کہ درست است که این افراد هستند که باید با خرید برندشان از شخصیت های به یاد ماندنی خود حمایت کنند و این تولیدکنندگان هستند که باید این محصولات را تولید کنند، اما نهادهای فرهنگی کشور نیز وظیفه خطیری دارند. به عنوان مثال عدم وجود قوانین کپی رایت و معافیت های مشروط مالیاتی می تواند مانعی بر سر راه تولید محصولات فرهنگی با شخصیت ایرانی باشد. اگر تولیدکننده فکر کند که تنها کسی است که مثلا دفتر «موش مدرسه» را تولید میکند و هیچکس نمیتواند به راحتی ایده محصولات خاص او را بدزدد، رقبای بیشتری برای طراحی و خلاقیت خواهد داشت.
یا مثلاً اگر بخشی از بودجه فرهنگ به تولید این کالا اختصاص می یافت و مثلاً جشنواره ای برای تولیدکنندگان برتر این برند با جوایز مشخص برگزار می شد، دیگر خبری از پراکنده و بی کیفیت نبود. تولیدات آن زمان است که رهبران فرهنگی حتی می توانند انتخاب کنند که کدام شخصیت می تواند معنادار باشد و کدام اثر تولید شود مخرب است. مثلاً «بکه» یا «پشه» مهمان درادن یا «کلاهقرمزی» و «جیگیلی» اولویت دارند. در آن زمان به راحتی می شد تأثیر جریان و توزیع را روی هر کدام بررسی کرد و مثلاً «جناب خان» و «چرا» و . مثلاً «Çerra» بیشتر برای محصولات کودکان و «پسراخاله» برای نوجوانان مناسب است.
قطعا صرف تولید محصول با شخصیت های درونی کافی نیست چرا که متولیان فرهنگی باید ببینند کدام شخصیت با کدام حرف. مثلاً بهتر است «میزنم تو مخت» یا «بده بیزنیم» یا «ناکشال ندری» و «برم نون کیمین» را بدانیم، برای چشم عادی به نظر میرسد، اما جملات دوم با نادیده گرفتن مشکلات و کمک به آنها در به همین ترتیب می تواند ارتباط معناداری پیدا کند و در دراز مدت روحیه همدلی و چشم پوشی از خطا را ارتقا دهد. بر این اساس مهم این است که چه جملات و چه شخصیت های ایرانی برجسته باشد و فقط تولید محصول هدف نباشد.
این متولیان فرهنگی هستند که باید به تولیدات فرهنگی که می تواند مهمترین بخش یک جامعه برای ماندگاری فرهنگ و تربیت نسل ها باشد، راهگشا باشند. به همین منزور به جای ماوزی کاری به همین منزور به جای ماوزی کاری بید ساحیه در آن برد کردید.
انتهای پیام/