امروزه زبان انگلیسی پرمخاطب ترین زبان خارجی در جهان است. پانصد سال پیش، لاتین غالب ترین زبانی بود که مورد مطالعه قرار می گرفت، زیرا زبان تجارت، بازرگانی و آموزش در جهان غرب بود. با این حال، در قرن شانزدهم، فرانسه، ایتالیایی و انگلیسی در نتیجه تغییرات سیاسی در اروپا اهمیت یافتند و لاتین به تدریج به عنوان زبان ارتباطات گفتاری و نوشتاری جابجا شد (ریچاردز و راجرز، 2001).
لاتین به یک زبان مرده تبدیل شد. شروع به خواندن در کتاب ها به عنوان زبان کلاسیک بود. کودکان در قرن شانزدهم و هجدهم برای یادگیری قواعد دستور زبان لاتین وارد «مدرسه دستور زبان» شدند. یادگیری زبان لاتین به یک “ژیمناستیک ذهنی” تبدیل شد. در قرن هجدهم، زمانی که زبانهای مدرن وارد برنامه درسی کشورهای اروپایی شدند، این زبانها با همان روشهایی که زبان لاتین تدریس میشد، تدریس میشد. قواعد گرامری حفظ شد. تمرینات کتبی انجام شد. قطعات از زبان دوم به زبان اول و بالعکس ترجمه شد . آهنگ تقویت زبان انگلیسی
در قرن نوزدهم، این روش به عنوان یک روش استاندارد برای آموزش زبان در نظر گرفته شد. کتاب های درسی به فصل تقسیم شدند. هر فصل شامل یک قاعده گرامری خاص بود و قاعده تمرین هایی با تمرین های نوشتاری زیاد بود.
روش ها و رویکردهای آموزش زبان انگلیسی:
به گفته اشر و جیمز (1982)، روش ها ترکیبی از تکنیک هایی است که توسط معلمان در کلاس های درس به منظور آموزش به دانش آموزان خود استفاده می شود و آن ها را روان سازی می کنند و رویکردها، فلسفه های معلمان در مورد آموزش زبان است که می تواند در کلاس های درس به کار گرفته شود. استفاده از تکنیک های مختلف آموزش زبان به عنوان مثال، اگر معلمی رویکردی داشته باشد که زبان ارتباط است و یادگیری زبان در واقع یادگیری معانی، کارکردها و کاربردهای زبان است. بنابراین تکنیک ها بر اساس آموزش زبان ارتباطی و روش های تکلیفی خواهد بود.
به گفته فریمن (2000)، روش هایی که به معلمان آموزش داده می شود، مبنایی ایجاد می کند و آنها را با توجه به موقعیتی که در آن قرار می دهند، در مورد تکنیک ها و اصول کاربردی تفکر می کند. آنها در مورد جذابیت خود نسبت به روش های خاص مشخص هستند و همچنین فکر می کنند که چرا روش خاصی را دفع کرده اند. دانش روش بسیار ضروری است زیرا دانش آنها مبنای تدریس است.
روش ترجمه گرامر:
روش ترجمه گرامر محبوب ترین و پرکاربردترین روش برای آموزش زبان بین سال های 1840 تا 1940 بود. اما این روش ابتدا برای آموزش و یادگیری زبان لاتین که در آن زمان زبان رایج نبود، مورد استفاده قرار گرفت. لاتین به عنوان یک زبان کلاسیک در نظر گرفته می شد. زبان آموزان توانستند ادبیات زبان لاتین را از طریق یادگیری قواعد دستوری زبان و یادگیری واژگان مطالعه کنند تا زبان آموزان بتوانند زبان را به زبان اول و دوم خود ترجمه کنند. روش ترجمه گرامر در قرن نوزدهم به شدت مورد انتقاد قرار گرفت زیرا تصور می شد که این روش نمی تواند خواسته های یادگیری زبان در قرن نوزدهم را برآورده کند.
روش مستقیم:
روش مستقیم نتیجه واکنش در برابر روش ترجمه دستوری بود. بر این فرض استوار بود که فراگیران زبان های خارجی و دوم باید مستقیماً به زبان انگلیسی فکر کنند. این روش برخلاف ترجمه متن نوشتاری و شفاهی است و بر بیان معانی کلمات از طریق عمل، نمایش یا اشیاء واقعی تمرکز دارد. این روش بر تفکر مستقیم، انجام بحث و گفتگو به زبان دوم متمرکز است (ریچاردز و راجرز، 2001).
پوروارنو (2006) اهداف روش مستقیم را تشریح کرد. وی روش مستقیم را تلاش و کوششی برای ایجاد پیوند بین اندیشه و بیان و بین تجربه و زبان دانست.
روش مستقیم به دلایل زیر مورد انتقاد قرار گرفت:
روش مستقیم در آموزشگاههای زبان خصوصی موفقیتآمیز است، زیرا این روش فقط در کلاسهای کوچک قابل استفاده است که همه زبانآموزان بتوانند توجه فردی را به خود جلب کنند.
در روش دایرکت، معلمان در دور نگه داشتن زبان مادری زبان آموزان از آنها به طرز اسرافی پیشی می گیرند. متن انگلیسی برای بیو اینستاگرام
روش مستقیم از زبانآموز میخواهد که ارتباط شفاهی را به زبان دوم انجام دهد و همچنین میخواهد تلفظ و لهجه مانند زبان مادری باشد، بنابراین نیاز است آموزشگاه زبان افراد بومی را استخدام کند که در واقع میتواند بسیار گران باشد.
موفقیت روش مستقیم بیشتر به مهارت و شخصیت معلم بستگی دارد تا به روش (ریچاردز و راجرز، 1986).
رویکرد ساختاری:
رویکرد ساختاری عمدتاً از تکنیکهای روش مستقیم استفاده میکند، اما مهارتهای خواندن و نوشتن به طور کامل نادیده گرفته نمیشوند. رویکرد ساختاری مبتنی بر اصول صحیح یادگیری زبان است. رویکرد ساختاری می گوید که چیدمان کلمات به گونه ای که الگوی مناسبی را تشکیل دهد و آن الگو ممکن است معانی زبان را برای ما روشن کند. هر زبانی ساختار و اسکلت خاص خود را دارد که به این زبان ظاهری شایسته می بخشد. ساختار عبارت است از یک الگو و ترتیب خاصی از کلمات که معانی دستوری را نشان می دهد. ممکن است یک کلمه، یک عبارت یا یک جمله باشد (Gauridushi, 2011).
رویکرد ساختاری مورد انتقاد قرار گرفت زیرا فقط برای مقاطع پایین تر مناسب بود. آموزش مداوم سازه ها و تکرار آنها فضا را کسل کننده و خسته کننده می کند. همچنین توانایی خواندن و نوشتن نادیده گرفته شد و همچنین کمبود معلمان ماهر وجود داشت (شارما، 2011).
رویکرد شفاهی / آموزش موقعیتی زبان:
رویکرد شفاهی روشی است که در آن کودکان از شنیده های اطراف خود استفاده می کنند. آنها همچنین از زمینه برای درک و استفاده از زبان کمک می گیرند. هدف این است که مهارتهایی در فرد ایجاد شود تا بتواند به طور مستقل ارتباط برقرار کند و عمل کند. این رویکرد به توسعه مهارت های خواندن و نوشتن کمک می کند (ریچاردز و راجرز، 2001).
رویکرد شفاهی از دهه 1930 تا 1960 توسط زبان شناسی کاربردی بریتانیایی مانند هارولد پالمر و A.S. هورنسبی تفاوت اصلی رویکرد شفاهی با روش مستقیم این بود که روشهایی که در این رویکرد توسعه یافتند دارای اصول نظری در مورد انتخاب، درجهبندی و ارائه محتوا و مطالب بودند. این توالی محتوا با دانش خوب واژگان و الگوهای دستوری منجر به یادگیری بهتر می شود. در این رویکرد قرار بود تمام نکات زبان در “موقعیت ها” ارائه شود که منجر به نام دوم رویکرد یعنی آموزش زبان موقعیتی شد. اگرچه امروزه معلمان از این رویکرد آگاه نیستند اما تأثیر طولانی مدتی بر یادگیری زبان داشته است. با این حال، تمرکز آن بر تمرین شفاهی، دستور زبان و الگوهای جمله هنوز توسط معلمان پشتیبانی می شود (ibid).