سفر اسماعیل هنیه، خالد مشعل و هیات همراه آنها به ترکیه و دیدار آنها با رجب طیب اردوغان رییس جمهور این کشور، نشان داد که آنکارا در مورد رقابت منطقهای کوتاه نمیآید و نمیتواند تحمل کند که تنها کشورهایی همچون ایران، قطر، مصر و آمریکا، به عنوان اصلیترین کنشگران مرتبط با پرونده فلسطین، میدان داری کنند.
دیدار اردوغان – هنیه، بیشباهت به یک مجلس ختم دوستانه نبود. چرا که به تازگی سه پسر و نوههای رییس دفتر سیاسی حماس، در حمله اسرایییل به قتل رسیدند و حتی آداب سیاسی و پروتکلهای دیپلماسی هم نمیتواند عظمت این سوگ و اندوه را پنهان کند. از محتوا و جزییات گفتگوهای هنیه و اردوغان، اطلاعات چندانی در دست نیست. اما این خاقان فیدان رییس سابق سرویس اطلاعاتی میت و وزیر کنونی امور خارجه ترکیه بود که در چند جمله کوتاه، به موضوع مهمی اشاره کرد که به تازگی در داخل اضلاع مربع ترکیه، قطر، حماس و مصر، مورد بحث و بررسی قرار گرفته است.
فیدان به این اشاره کرده که هم در گفتگوی تلفنی و هم در دیدار حضوری با اسماعیل هنیه در قطر، درباره این موضوع صحبت کردهاند که چشمانداز حماس درباره آینده فلسطین و چند و چون تعامل با اسراییل چیست. فیدان اعلام کرده که درباره همین موضوع با قطر و مصر هم صحبت کرده و به طور ویژه به این مساله اشاره کرده که تلاش رسانههای غربی برای برجستهسازی ادعای شباهت حماس به داعش، موضوعی است که باید به دقت به آن پرداخته شود.
بمب اصلی سخنان فیدان این است: او اشاره کرده که اسماعیل هنیه در پاسخ به سوالات او در مورد چشمانداز کلی حماس برای آینده، آشکارا اعلام کرده که اگر اسراییل، طرح دو دولت را بپذیرد و کشور فلسطین را بر اساس مرزهای ۱۹۶۷ میلادی به رسمیت بشناسد، در این صورت حماس مانند یک حزب سیاسی به فعالیت خود ادامه خواهد داد و نیازی به فعالیت شاخه مسلح حزب، نخواهد بود.
سخنان خاقان فیدان را باید چگونه تحلیل کنیم؟ آیا او به عنوان یک کهنه امنیتی آشنا به تکنیکهای جنگ روانی و بازی با خبر، با هدف و نیتی خاص این موضوع را بیان کرده است؟ آیا این صرفا جمعبندی خود اوست و هنیه عین این عبارات را به کار نبرده است؟ یا نه … واقعا در آشپزخانه خبرهایی هست و ترکیه و مصر و قطر، در تعامل با حماس و میانجیگری با اسراییل در حال پخت و پز طعامی نو هستند؟ در پاسخ به این سوالات باید گفت؛ یک چهره امنیتی و دیپلمات با سابقه همچون فیدان، از معنای روشن واژگان و راههای تفسیر و تعبیر مطلع است و ممکن نیست که برای جلب نظر رسانهها و به شکلی سطحی و گذرا چنین موضوعی را بیان کرده باشد. حماس هم قبلا بارها نشان داده که با کسی تعارف ندارد و اگر نکته غلطی بیان شود، آن را تکذیب خواهد کرد. از دیگر سو، اصرار فوری برای استقبال از شکری وزیر امورخارجه مصر در ترکیه و برنامهریزی برای پیشوازی از عبدالفتاح سیسی در کاخ ریاست جمهوری آنکارا، همگی نشان دهنده این است که یک سناریوی مهم بر روی میز قرار گرفته است. حالا با چنین مساله مهمی روبرو می شویم: در صورتی که حماس در شرایط سیاسی و حقوقی نوینی قرار بگیرد و فصل وداع با اسلحه فرا برسد، رویکرد ایران و دیگر کشورهای منطقه در برابر اسراییل، تغییر میکند یا نه؟ اگر چنین چیزی روی دهد، باز هم ضرورت زدودن اسراییل از نقشه جهان، در صدر لیست آرمان های جمهوری اسلامی ایران باقی خواهد ماند؟ اگر حماس به عنوان یکی از مهمترین قلعههای مقاومت در برابر اسراییل، وارد یک چارچوب نهادی و اداری شود و صدای تیری به گوش نرسد، روند حل دیگر مشکلات مرتبط با اسراییل یعنی سوریه و لبنان نیز، در مسیر دیگری خواهد افتاد؟ اینها سوالاتی هستند که باید برای آنها پاسخهای روشنی بیایم. چرا که شواهد نشان میدهد درگیری اسراییل و حماس، رفته رفته به ایستگاههایی نزدیک میشود که مذاکره، اهمیت و تفوق بیشتری بر حمله و عملیات پیدا کند. باید دید، اگر احیانا موضوع فلسطین مطابق الگوی مطلوب حماس حل و فصل شود، آیا جمهوری اسلامی ایران در سیاست خارجی و گفتمان کلان خود، تغییراتی صورت خواهد داد یا نه.
۳۱۱۳۱۱