اقتضایِ طبیعتِ دشمن، دشمنی است. نمی توان از کسی که روز اول انتخابات پزشکیان و هوادارانش را جبهه کفر خوانده توقع دوستی داشت. آن ها تا می توانند چوب لای چرخ دولت می گذارند و به بهای نابودی این سرزمین هم که شده سعی می کنند تاوان این انتخاب را از من و شما بگیرند. اما این وسط دوستانی را که به صرف یک رای ناقابل که در صندوق رای ریخته اند و یا چهارتا توئیتی که زده اند، تقاضاهای نامعقول دارند کجای دلمان بگذاریم؟ یکی نامه سرگشاده می نویسد. دیگری بیانیه صادر می کند. آن یکی شرط و شروط می گذارد. این وسط یکی هم تهدید می کند که اگر چنین نکنی و چنان، رایم را پس می گیرم. خیلی هم خوب است اما کمی هم مراعات حال مردی را کنید که این همه دشمن قسم خورده دارد. دشمنانی که منتظرند به سهو یا به عمد کوچک ترین لغزشی از رئیس جمهور سر بزند تا او را به صلابه بکشند. پزشکیان مردی است فروتن و متواضع اما این باعث نمی شود عده ای خیلی زود با او پسرخاله و دخترخاله شوند و فانتزی های سیاسی شان را از او تقاضا کنند و گزک بدهند دست مشتی آدم عصبانی تا کینه های دیرینشان را بالا بیاورند.
من واقعا نمی فهمم خانم ابتکار را. مگر می شود آدمی با آن سابقه و این سن و سال، آن قدر هیجانی بشود که پیشنهاد «دختراولی» بدهد؟ و اصلا هم به این فکر نکند مردمی که از تورم و تحریم و نابسامانی های اجتماعی و تشتت سیاسی به جان آمده اند حالشان از این حرف ها بهم می خورد؟ یا آن دوستی که فکر می کند مملکت خاله بازی است و می نویسد: «پزشکیان کاندیدای جبهه اصلاحات بود و با تلاش همین جریان رئیس جمهور شد. لذا فکر می کنم این که سرکار خانم آذرمنصوری متصدی پست معاون اول باشد امری بسیار طبیعی است». کشته مرده این نتیجه گیری فیلسوفانه هستم که:امری بسیار طبیعی است! فرض این که مقدمه جمله درست باشد این چه نتیجه ای است؟ اگر می گفت خانم آذرمنصوری جدای از این که دبیرکل جبهه اصلاحات است زن بسیار مدیر و مدبری است پس برای پست معاون اولی مناسب است یک چیزی اما این که چون پزشکیان کاندیدای جبهه اصلاحات بوده و خانم منصوری هم در جبهه اصلاحات وظیفه مهمی را عهده دار است پس باید معاون اول شود مضحک است. سهم خواهی آن هم در ابتدایی ترین شکل آن است. تازه اگر به جای سهم خواهی بگوییم باج گیری چندان هم به خطا نرفته ایم. خوب است محمد فاضلی ماجرای مجاهدین شنبه را به همه یادآوری کرد تا بدانیم هیچ حزب و گروه خاصی پزشکیان را بر سر کار نیاورد و اگر نبود آنلاین و معرفت مردم خسته و زخم خورده ای که این بار هم به ندای دلشان گوش دادند و بی اعتنا به دروغ های دلواپسان متحجر داخلی و عربده کشی های اپوزسیون مشنگ خارجی پای صندوق های رای آمدند، امروز مسعود پزشکیان درست مثل قالیباف یک بازنده تمام عیار بود. پس حد و حدود خود را بدانیم و اگر نمی توانیم یار شاطر باشیم دست کم بارخاطر نشویم.