لنگرگاه‌های ثبات در جمهوری اسلامی


یکی از دلگرمی‌هایی که شامگاه دلهره‌آور و استرس‌زای سی‌ام اردیبهشت که هنوز مردم از سرنوشت رئیس‌جمهور مردمی خود خبر نداشتند از سوی رهبر انقلاب نسبت به مردم واصل شد، این جمله بود: «مردم عزیز مطمئن باشند مسؤولان با جدیت چندبرابری مشغول کارهای خود هستند و ما هم توصیه‌هایی را که لازم بوده، به آنها کرده‌ایم. ملت ایران نگران و دلواپس نباشند، هیچ اختلالی در کار کشور به وجود نمی‌آید. ان‌شاءالله همه کارها اعم از امنیت کشور و امنیت مرزها و امور مربوط به قوه مجریه مرتب و منظم انجام خواهد شد و پیش خواهد رفت».

ایران را «یک قدرت بازدارنده هسته‌ای» بدانید!

به گزارش اخبار استانی، علی عسگری در یادداشتی در وطن امروز نوشت:  این جمله را با توجه به وضع موجود جمهوری اسلامی چگونه می‌توان توضیح داد؟ در پاسخ باید چنین طرح کرد که در وضعیت جنبشی، اشخاص و افراد دارای جایگاه محوری و ویژه‌ای هستند. با شهادت یا وفات یک فرد موثر، از دایره نفوذ و قدرت حرکت‌های خودجوش مردمی کم شده و آهسته آهسته از صحنه حیات رخت برمی‌بندند. در تاریخ معاصر ما نمونه‌های متعددی از این جنبش‌ها را می‌توان به عنوان مثال ذکر کرد. در نقطه مقابل اما اگر جنبش‌ها خود را به سطح ساختار رسانده و بسط داده باشند، هرچند هنوز هم وجود رهبران و بزرگان نافذ برای بسط آنها ضروری می‌نماید اما بقا و دوام آنان دیگر به وجود افراد نیست. واقعیت درباره جمهوری اسلامی ایران نیز چنین است که نهضت اسلامی به رهبری امام خمینی در سال ۱۳۵۷ خود را از سطح جنبش به سطح ساختار و حاکمیت رسانده و از همین رو به‌ رغم ترورهای متعدد ابتدای انقلاب، با وجود تثبیت نشدن ساختار اما باز بقا و دوام یافت. امروز البته وضعیت تا حدودی نیز متفاوت بوده و می‌توان لنگرگاه‌های ثباتی را برای نظام اسلامی برشمرد که ورای افراد، احزاب و جریان‌ها برای کلیت جامعه و نظام ثبات‌آفرین هستند. یکی از این لنگرگاه‌های ثبات در جمهوری اسلامی، نظام حقوقی قانون اساسی است. قانون اساسی و نظام حقوقی از منظر جامعه‌شناختی مبنای مشروعیت حاکمیت را فراتر از اشخاص برده و قوام و دوام کشور ورای افراد را تضمین می‌کند. از همین رو تمرکز بر تقویت و پاسداشت این نظام حقوقی واجب است. در وهله بعد یکی دیگر از جدی‌ترین لنگرگاه‌های ثبات در نظام جمهوری اسلامی، ولایت فقیه است. نهاد ولایت‌ فقیه در ایران بر خلاف نهاد مرجعیت، مشروعیت و جایگاه خود را از شخص ولی‌فقیه دریافت نمی‌کند، بلکه یکی از ممیزات جدی آن ارتقا به سطح نهادی و اعتلای از شخص است. به همین دلیل نیز بعد از رحلت امام خمینی(ره) این نهاد کارکرد خود را امتداد بخشیده و آیت‌الله خامنه‌ای در این جایگاه توانستند با درایت و حکمت، قوام و دوام این نظام را بسط دهند. سومین مورد از لنگرگاه‌های نظام که به نوعی قوام و دوام ۲ مولفه دیگر را نیز به لحاظ اثباتی تأمین می‌کند، مردم هستند. واقعیت موجود در دولت‌های مدرن آن است که تکیه آنها برای اداره بر تکنولوژی‌ها و ابزارهای مدرن است. دولت‌های مدرن به معنای واقعی کلمه دولت‌های بدون مردم هستند. 

 حکومت‌های استبدادی یا برآمده از کودتا نیز چنین حالتی داشته و حاکمیت‌های بدون مردم تلقی می‌شوند اما در نقطه مقابل این حاکمیت‌ها، جمهوری اسلامی از ابتدای حرکت خود، به رغم تبدیل وضعیت از حالت جنبشی به حالت رسمی و ساختاری اما هیچگاه حکمرانی بدون مردم را انتخاب نکرد، بلکه مردم همواره و در همه صحنه‌ها به عنوان رکن اصلی این نظام مورد تکیه قرار گرفتند. تجربه تاریخی جمهوری اسلامی نیز در طول بیش از ۴ دهه گذشته همین معنا را نشان می‌دهد که دست آخر آنچه بقا و دوام این نظام را تضمین می‌کند، مردم و گروه‌های اجتماعی هستند که در حوادث گوناگون در صحنه حاضر شده و از خود ایثار و فداکاری نشان داده‌اند، بنابراین سومین و بلکه جدی‌ترین لنگرگاه ثبات در نظام اسلامی را نیز می‌توان مردم دانست. در انتها و در کنار این ۳ مولفه می‌توان مولفه‌های دیگری همچون دستگاه‌های امنیتی، انتظامی و نظامی را نیز به عنوان یکی دیگر از لنگرگاه‌های ثبات‌آفرین در جمهوری اسلامی به شمار آورد.

انتهای پیام

خروج از نسخه موبایل