سید احمد موسوی : ساخت مجموعه های ورزشی کارگران توسط وزارت تعاون کار و رفاه اجتماعی از جمله تعهداتی است که در قوانین با هدف ایجاد نشاط و سلامت جسمانی، غنیسازی اوقات فراغت کارگران با صراحت پیش بینی شده است .
با استفاده از همین قوانین شفاف در اوایل دهه هفتاد پروژه مجموعه ورزشی کارگران خرم آباد کلنگ زنی و با اعمال مدیریت و نظارت صحیح در بازه زمانی مشخص و کوتاهی در سال ۱۳۷۲ افتتاح و به بهره برداری رسید جالب است بدانیم در این مجموعه ۱۲ هزار مترمربع استادیوم فوتبال ، سکوی تماشاگران با ظرفیت ۴۰۰۰ هزار نفر ، پیست کامل دوومیدانی، جایگاه ویژه ، ساختمان اداری ، سوییت، مهمانسرا و خوابگاه ورزشی یعنی یک پکیج کامل برای فعالیت ورزشی درآمدزا طراحی و احداث گردید این پروژه کامل ورزشی با امکانات لازم خیلی زود به یکی از کانون های اصلی ورزشی در مرکز استان تبدیل و همپای ورزشگاه تختی خرم آباد به جامعه ورزش و جامعه کارگری سرویس دهی می کرد .
اکثریت افرادی که دستی در فوتبال دارند حتماً بیاد دارند که امکانات و مدیریت استادیوم کارگران خرم آباد به نحوی پیش رفت که علاوه بر تشکیل یک تیم منسجم و یکدست بنام کارگران استان بخش قابل توجهی از تمرینات و مسابقات استانی و کشوری نیز در لیگ های مختلف در این استادیوم برگزار میشد و این مجموعه مجموعه ای پویا ، مهم و ضروری در افکار عمومی برای ورزش استان معرفی شده بود .
اما رفته رفته و پس از یک دهه و نیم ، نشاط و شادابی و پویایی بار خود را از استادیوم کارگران خرم آباد بسته و روز به روز سرما و طوفان بی انگیزه گی جای گرما و جنب و جوش و شادابی را می گیرد تا اینکه به یکباره این مجموعه ورزشی نتوانست میزبان خوبی برای مهمانان همیشگی خود باشد حتی توان سرپا نگه داشتن خود را در اثر سومدیریت و ناکارآمدی صاحبانش نداشت و قهر و انزوای عجیبی استادیوم همیشه گرم کارگران را فرا گرفت و در شوکی غیرمنتظره به خاموشی مطلق می رود.
بی رحمی و بی توجهی مدیران و متولیان حوزه کار چه مدیران متخصص از بدنه کار و رفاه اجتماعی و چه مدیران تحمیلی از خارج از بدنه کار کاملاً عریان است و هیچ مدیری جز مدیران دهه ۷۰ و تقریباً دهه ۸۰ نمی توانند ادعای تلاش و مدیریت قابل قبول این مجموعه را داشته باشند شاید کمی باورش سخت باشد اما در حالیکه این مجموعه که نیمی از بار مسابقات و فعالیتهای استان را بدوش می کشید و همگان انتظار توسعه این استادیوم را داشتند متولیانش در اقدامی کج اندیشانه و اقدامی سرخرمنی تصمیم به جمع آوری چمن طبیعی و پیست دوومیدانی می گیرند و با لودر به جان چمن این مجموعه پویا می افتند اما کار به اینجا ختم نمیشود و کدخدایان تصمیم گیر چمن طبیعی و پیست دوومیدانی را بجای ترمیم و تبدیل به پیست تارتان با استفاده از بناها و کارگران محلی ، سیمان کاری و بتن می کنند کاری که اگر به بچه دبستانی های ابتدایی هم واگذار می شد هر تصمیمی اتخاذ می کردند جز بتن ریزی این ظرفیت ورزشی!
اکنون که این فاجعه عمرانی ورزشی در این استان توسط مسئولان غیرکارشناس رخ داده در توجیه این اقدام غیرقابل قبول اجرای چمن مصنوعی را عنوان می کنند و همین اقدام را نیز ماههاست بحال خود رها شده و معطل مانده است آیا بهتر نبود با استفاده از قوانین شفاف کار و با استناد به ماده ، تبصره و آیین نامه های صریح بجای تعطیلی همیشگی بدنبال احیا و توسعه این مجموعه می رفتیم ؟! چرا وقتی ماده ۱۵۴ قانون کار، تبصره ها و آیین نامه های اجرایی ذیل این ماده قانونی تکلیف را برای ایجاد و توسعه فضاهای ورزشی کارگری روشن کرده و دست مدیران را برای پیگیری و وصول هزینه های ورزش کارگری از صنایع ، تامین اعتبار و جذب آن باز نموده نتوانستیم اعتباری جذب کنیم تا حداقل آن را در مسیر نگهداری این مجموعه برای کارگران استان صرف نماییم !
چرا خانه کارگر استان بعنوان مدافع حق و حقوق کارگران استان نسبت به تعطیلی و بتن ریزی استادیوم کارگران واکنشی نشان نداده و عملکردی جز سکوت از این خانه مشاهده نمیشود ، آیا بهتر نبود حال که منافع این استادیوم برای جامعه کارگری و ورزشی استان بود تلاش خود را برای جلوگیری از تخریب و جمع آوری چمن و پیست دوومیدانی بکار می گرفت ؟ مسئولیت اجتماعی خانه کارگر استان ایجاب می کرد در این تصمیم غیرکارشناسی مداخله کرده و با مشاوره از متخصصین حوزه ورزش با اظهارنظرهای کارشناسی به معنای واقعی مدافع کارگران باشند و به فلسفه وجودی خود جامه عمل بپوشانند.
از استان که فراتر گام برداریم خوشبختانه یا متاسفانه در ۳ سال گذشته ۳ معاونت مهم وزارت تعاون و کار یعنی اقتصادی ، اشتغال و تعاون توسط ۳ فرزند خرم آباد اداره میشد و این یعنی فرصتی بی نظیر که شاید در هیچ برهه ای و در هیچ دولتی تکرار نشود اما حداقل در حوزه تخصصی ورزش می بینیم که دستاوردی برای استان خود نداشته و یا از آنها نخواسته ایم !
با داشتن این ظرفیت به راحتی آب خوردن و با بکارگیری این پتانسیل کم سابقه می توانستیم اعتبارات ویژه ای به استان سرازیر کنیم تا بجای انزوای این مجموعه ورزشی شاهد توسعه و آبادانی بیشتر آن باشیم البته نباید فراموش کرد علی رغم اینکه حتی در سفر بهمن ۱۴۰۲ صولت مرتضوی وزیر وقت کار به استان اعتباری در حدود بیش از ۵۰ میلیارد تومان برای بازسازی این ورزشگاه مصوب شد که متاسفانه گویا در جذب و تخصیص این اعتبار ناچیز هم ناتوان بودیم و مصوبه سفر وزیر وقت نیز برای این استان کاغذی بیش نبود.
بهرحال در حال حاضر در راس هرم مجموعه کار و کارگری و کارفرمایی استان توصیفیان آمده است از سوابقش پیداست از بدنه وزارت کار بوده و پس از چندین مسئولیت مشابه با کوله باری از تجربه ، مسئولیت در زادگاهش که سالها از آن دور بوده را پذیرفته هر چند جای آزمون و خطایی برای نوصیفیان باقی نمی ماند و فعلاً جای هیچ نقدی به او نیست اما بی صبرانه منتظر توصیفش در قبال تفکری که رونق و پویایی را با انزوا و چمن طبیعی ورزش را با سیمان کاری عوض نموده خواهیم ماند آیا او نیز با پهن کردن موکتی بنام چمن مصنوعی در ورزشگاه کارگران بدنبال رفع تکلیف خواهد رفت یا شاهد توسعه و بازگشت رونق به مجموعه منزوی و تعطیل شده کارگران خرم آباد خواهیم شد؟!!!