جمع طهرانی‌ مقدم‌ها – خبرگزاری آنا

روایت خبرنگار آنا از دیدار نخبگان با رهبر انقلاب؛

جمع طهرانی‌ مقدم‌ها

حالا چندین ساعت پس از عملیات موشکی ایران، حسینیه امام خمینی میزبان افرادی است که اغراق نیست اگر بگویم برخی از آنها در حوزه خود می‌توانند طهرانی مقدم،‌ رضایی نژاد و فخری زاده باشند.

گروه سیاست خبرگزاری آنا؛‌ فائزه زمانی:‌ ساعت ۷:۴۵ صبح ۱۱ آنلاین است یا شاید بهتر است این‌بار مبدا زمان را برای روایت دیدار در حسینیه امام خمینی ۱۳ساعت عقب بکشیم، به ساعتی که در عرض فقط چندثانیه تیتر یک همه خبرگزاری‌های جهان شد؛ ” ایران به قلب اسرائیل حمله کرد” و بیش از ۱۸۰ موشک هایپرسونیک در کمتر از ۱۵دقیقه به تل‌آویو رسید؛ در همه این لحظات غرور آفرین نام شهید طهرانی مقدم و درود و رحمت به این شهید والامقام، در صفحه مجازی بسیاری از مردم ایران و جهان عرب و همه آزادگان جهان دیده می‌شد.

حالا چندین ساعت پس از عملیات موشکی ایران، حسینیه امام خمینی میزبان افرادی است که اغراق نیست اگر بگویم برخی از آنها در حوزه خود می‌توانند طهرانی مقدم،‌ رضایی نژاد و فخری زاده باشند. بالای سر رهبر انقلاب حدیثی از امیرالمومنین نصب شده است” دانش میراث گرانبها است”؛ شاید این بهترین توصیف برای این جمع باشد؛‌ بلاشک هر کدام از این نخبگان که به دیدار رهبرشان آمده‌اند با هر تخصص و هر عقیده‌ای میراث گرانبهای “ایران” هستند.

جمع طهرانی‌ مقدم‌ها

چند طهرانی مقدم دیگر در این جمع هستند؟

برخی از آنها بار چندمی است که در این دیدار حضور دارند، برای خیلی‌های دیگر اما بار اول است، به میان خانم‌ها می‌روم، از چهره‌هایشان مشخص است که جوان هستند حتی بعضی هایشان تازه از نوجوانی وارد جوانی شدند؛ پف‌های پشت چشم و پچ‌پچ‌های بینشان گواه شب زنده‌داری و رصد انتقام شب گذشته ایران از اسرائیل را می‌دهد.  

کنار هم نشسته‌اند و حسابی گرم صحبت؛ بعد از سلام و احوالپرسی و معرفی کردن خودم، یکی از جالب‌ترین مکالمات حداقل چندسال اخیرم رقم می‌خورد، هر دو ۳۰ سال دارند و قاضی دادگستری هستند، سوالم را از هر دو میپرسم: ” به نظرتون چندتا طهرانی مقدم دیگه در این جمع هستند؟ ” این سوالی است که از تعداد زیادی از این میراثهای گرانبها می‌پرسم.

خانمهای قاضی می‌گویند “شاید یکی یا دوتا”. نفر بعدی عضو هیات علمی در حوزه فیزیولوژیک است، با قطعیت جواب می‌دهد: ” قطعا هست شک نکنید” سراغ ردیف بعدی میروم؛ در ۳۲ سالگی مدیر یک شرکت دانش بنیان است، در جواب سوالم می‌‌گوید “اگر این نسل حمایت شود هر کدام یک طهرانی مقدم می‌شوند.”

 موشک‌هایی با وزن علم

نفر بعدی در المپیاد طلایی شده است و تعبیر جالبی هم دارد، اینطور پاسخ می‌دهد: “هر شاخه علمی یک موشک است و هر نخبه یک طهرانی مقدم” نفر کناری‌اش استعداد برتر است، جوابش باعث می‌شود برای چند دقیقه سرم را بالا بیاورم و خوب به جمعیت نگاه کنم، درست هم می‌گوید؛ ” این جمع، جمعِ طهرانی‌ مقدم‌های بالقوه است”

بعد از گفت‌وگو با تعدای خانم، به سراغ آقایان می‌روم، متولد ۷۹ است و برتر در حوزه بیوتکنولوژی، وقتی می‌پرسم “چند طهرانی مقدم دیگر در این جمع هستند؟” جواب می‌دهد نمیتوانم عدد بگویم اما شاید حتی بیرون از این جمع هم باشند.

دوباره به سمت خانم‌ها برمیگردم؛ نخبه حوزه ریاضی است و نسبت به شرایط گله مند، از حمایت نشدن برای پژوهش، از منعطف نبودن ساعت‌های کاری برای خانم‌ها، از مقاومت سازمان‌ها برای ورود نیروی نخبه و ایجاد نوآوری، آنقدر دل پردردی دارد که از خیر پرسیدن سوالم می‌گذرم.

به سراغ نفرهای نشسته در ردیف‌های اول می‌روم، ۱۱ عنوان در مجامع بین‌المللی دارد و در حوزه پژوهش هنر سرآمد است،‌ مفصل‌تر از بقیه جوابم را می‌دهد: ” اصل قضیه باید درست تبیین شود؛ علم ابزار است، همه اینها پتانسیل طهرانی مقدم شدن را دارند،‌ ولی باید شرایط درست روایت شود تا هویت‌شان را احساس کنند” حرف از روایت کردن که به میان می‌آید سر درد و دل من هم باز می‌شود که مرجعیت رسانه‌ای از بین رفته است و همیشه در مقام دفاع هستیم چرا که روایت اول را نداریم.

دل های پردرد؛‌ مغزهای پر ایده

تقریبا همه مشغول نوشتن هستند؛‌ من احوالات آنها را می‌نویسم و آنها دغدغه‌ها و درد و دل‌هایشان را برای رهبر و مقتدایشان؛‌ دوست دارم از چند نفرشان جویا شوم چه می‌نویسند اما چنان ز غوغای جهان فارغ و مشغول نوشتن درد و دل‌هایشان که دلم نمی‌آید از آن حال و هوا بیرون‌شان بیاورم.

 در میان همهمه و شلوغی چشمم به دختر بچه‌ای یک ساله می‌خورد، موهای فرفری و پیراهن قرمز رنگش نظرم را جلب می‌کند،‌ بغل مادرش نشسته است،‌ اما حواس مادرش به آن یکی دخترش است که آن هم حدودا ۸ سال دارد؛‌ یک خانم نخبه با دو فرزند کوچک؛ پس حتما باید سر صحبت را باز کنم،‌ چند دقیقه‌ای منتظر می‌مانم و بالاخره سر صحبت باز می‌شود؛‌ دانشجوی نمونه کشوری در حوزه ادبیات است، در پاسخ به سوالم می‌گوید “‌طهرانی مقدم یک مکتب سیال است و خطای دشمن همین است که ما را در اعداد و ارقام می‌بیند”

ساعت ۹:۰۵ دقیقه و سالن پر شده است،‌ سمت آخر سالن می‌روم،‌ ۳ پسر بلند قامت کنار هم ایستاده‌اند و در حال تماشای جمع هستند،‌ هر ۳ دانشجوی کامپیوتر شریف و متولد ۸۴،‌ یعنی حتی ۲۰ سال هم ندارند؛‌ فکر میکنم این‌ها جوان‌ترین طهرانی مقدم‌های بالقوه جمع هستند،‌ فقط نفر وسطی جوابم را می‌دهد و معتقد است شاید نهایتا یک یا دو نفر دیگر از این جمع طهرانی مقدم شوند.

زمان زیادی تا آغاز مراسم نمانده است،‌ برمی‌گردم سر جایم می‌نشینم،‌ با دقت به جمعیت نگاه می‌کنم،‌ همه منظم در جای خود نشسته‌اند،‌ صدای پسر بچه‌ای که صندلی پشتی در بغل مادرش نشسته تقریبا در فضا غالب است،‌ نامش “محمدحسن” است و تازه تاتی تاتی راه می‌رود؛‌ با او کمی بازی می‌کنم و راس ساعت مراسم شروع می‌شود.

تیتری که طنز شد

” رهبر ایران به جای امن و دارای تدابیر امنیتی شدید انتقال یافته است” جمله‌ای که رویترز فکر می‌کرد تیتری جنجالی برای یک خبر دست اول شود اما وقتی رهبر انقلاب دقیقا راس ساعت ۹:۳۲ دقیقه مانند همیشه پراقتدار وارد حسینیه شدند،‌ رسانه‌های غربی و عبری فهمیدند که چرا در ایران این جمله برای ما مزاح بود نه یک تیتر خبری. نه تنها این دیدار لغو نشد بلکه صدها نخبه در همان حسینیه همیشگی در کنار رهبرشان حضور داشتند.

جمع طهرانی‌ مقدم‌ها

رهبری هم در اولین جملاتشان به این موضوع اشاره کردند و گفتند: “با اینکه این فضا، فضای عزای عمومیست در کشور و به معنای واقعی کلمه عزاست، این دیدار را به بعد موکول نکردم. این دیدار از قبل برنامه‌ریزی شده بود می‌شد هفته بعد مثلاً انجام بگیرد. فکر کردم که این موضوع نباید عقب بیفتد‌. این جهت‌گیری، جهت‌گیری گرایش به نخبگی و نخبگانی نباید عقب بیفتد. جلسه را تشکیل دادیم. این تشکیل جلسه یک پیامی برای ما دارد و پیامش این است که ما گرچه در عزا هستیم اما عزای ما به معنی ماتم گرفتن و افسرده شدن و یک گوشه نشستن نیست”

بلافاصله پس از ورود رهبر انقلاب،‌ تلاوت قرآن شروع شد،‌ چشمم به ردیف‌های کناری افتاد؛‌ خیلی ها اشک شوق می‌ریزند و هر کدام از این‌ها که حالا با چشمانی پر از اشک به رهبر نگاه می‌کنند وزنه‌ای بزرگ و مهره‌ای موثر برای رشد و پیشرفت این کشور هستند که شاید پیشنهادهای نابی برای مهاجرت داشتند اما ماندند تا بسازند.

فضا ساده و باشکوه است،‌ پرده‌های آبی یکدست،‌ عکس شهید سید حسن نصرالله که پایین آن نوشته شده است: ” مجاهد کبیر”‌ و چندصد نخبه تنها چند ساعت بعد از حمله تلافی جویانه ایران علیه اسرائیل در امنیت و آرامش کامل در چنین فضای ساده و صمیمی با رهبر کشورشان دیدار و بی پروا از مشکلات و دغدغه‌هایشان صحبت می‌کنند.

صف سخنرانی نخبگانی

پس از قرائت قرآن،‌ محمد نوروزی که خودش از نخبگان است و جراح ارتوپد به عنوان مجری با شعری برنامه را آغاز و حسین افشین معاون علمی، فناوری و اقتصاد دانش بنیان رئیس‌جمهور گزارشی را از پشت تریبون برای رهبری قرائت میکند؛‌‌ ۷ نفر انتخاب شده‌اند تا در خصوص موضوع مورد تخصص‌شان صحبت و شرایط کشور را در آن زمینه تشریح کنند.

میلاد لطفی دانشجوی دکترای روابط بین‌الملل به عنوان اولین نفر، گزارشی در خصوص اهمیت دیپلماسی علمی،‌ جذب دانشجوی بین الملل و چالش هایی که در این مسیر وجود دارد و راهکارهایی برای رفع چالش ها ارائه داد که مورد توجه رهبر انقلاب قرار گرفت و آقا خواستند که متن سخنرانی‌شان را داشته باشند.

” میخواهم نگاهی جدید در حوزه امنیت آبی ارائه دهم” این جمله حجت میان آبادی دارای دکترای مدیریت آب بود که در خصوص چالش‌های امنیت آبی سخنرانی و به بازبینی دکترین امنیت آبی و اهمیت آن تاکید کرد،‌ دیگر سخنران این مراسم مریم رضاپور دکترای مهندسی صنایع در خصوص اهمیت علم  وفناوری گزارشی ارائه کرد.

توصیه‌های یک نخبه از نسل z

در میان سخنرانان ارائه گزارش حنانه خرمدشتی که دانش آموز پایه دوازدهم است با استقبال متفاوتی همراه شد؛‌ حنانه که دارنده مدال طلای المپیاد نجوم و اختر فیزیک است به یکی از دغدغه های نسل زد اشاره کرد؛” غول کنکور”.  همه حضار این جمع روزی این مرحله را رد کردند و شاید بخاطر همین است که صحبت های حنانه با تاییدهای ضمنی با تکان دادن سر و لبخند همراه شد.

رسول لوایی دکترای توسعه کشاورزی در حوزه توسعه کشاورزی،‌ سید علی مدنی زاده دکترای اقتصاد و دارنده سه نشان برنز المپیاد جهانی ریاضی در خصوص نظام حکمرانی،‌ سجاد انتشاری دکترای رشته مدیریت منابع آبی و مدیر شرکت دانش بنیان در مورد اهمیت سواحل مکران و توجه به آن به عنوان یکی از پایتختهای اقتصادی ایران سخنرانی کردند.

 محمد‌حسن و مادرش از اواسط مراسم آمدند در صندلی کناری‌ام نشستند؛ شیطنت‌های محمدحسن ادامه داشت و آوای کودکانه‌اش با صدای حضرت آقا در هم پیچیده بود،‌ مراسم که تمام شد مادرش با شتاب بسیاری به سمت جایگاه سخنرانی رهبر انقلاب رفت و قابی ماندگار از دست نوازش حضرت آقا بر سر محمد حسن ثبت شد،‌ محمدحسنی که شاید ۲۰ سال دیگر خودش در قامت یک نخبه جوان در این صف ها بنشیند و حتی شاید طهرانی مقدم ثانی شود.

جمع طهرانی‌ مقدم‌ها

جلسه تمام شد،‌ دقیقا نمی‌دانم چند نخبه و استعداد برتر علمی امروز در این حسینیه بودند اما نمیتوانم ننویسم که به همین تعداد شاید کمتر یا بیشتر نخبه‌هایی داریم که بخاطر بی‌مهری برخی مسئولین مهاجرت را انتخاب کردند، موضوعی که همیشه در سال‌های اخیر دغدغه رهبر فرزانه انقلاب بوده است و امیدواریم هر چه زودتر برای این دغدغه قدم‌های بزرگی برداشته شود و به زودی تیتر بزنیم: ” همه طهرانی مقدم‌ها به ایران بازگشتند”.

دکمه بازگشت به بالا