راهنمای افراز و دستور فروش ملک مشاع: هر آنچه باید بدانید

مشاع- افراز- دستور فروش

مالکیت مشاع به حالتی از تصرف گفته می شود که چند نفر به صورت همزمان بر یک مال واحد، بدون تفکیک سهم مشخص، مالکیت دارند. این نوع مالکیت، که غالباً از طریق ارث، خرید مشترک یا مشارکت در ساخت ایجاد می شود، می تواند چالش های حقوقی و عملی متعددی را برای شرکا به همراه داشته باشد. افراز روشی است برای جداسازی سهم هر شریک از این مال به صورت مستقل و عینی. اما در شرایطی که ملک قابلیت افراز نداشته باشد یا شرکا به توافق نرسند، راهکار نهایی برای حل این بن بست حقوقی، درخواست دستور فروش ملک مشاع از مراجع قضایی است تا به شراکت پایان داده شود. این مقاله به بررسی دقیق و تخصصی تمامی ابعاد حقوقی، مراحل اجرایی و نکات کلیدی مربوط به این مفاهیم می پردازد تا مالکان و سایر ذینفعان بتوانند با آگاهی کامل تصمیم گیری کنند و از حقوق خود به نحو احسن دفاع نمایند.

مفهوم ملک مشاع و ابعاد حقوقی آن

ملک مشاع به مالی غیرمنقول اطلاق می شود که مالکیت آن بین دو یا چند نفر مشترک است، بدون آنکه سهم هر یک به صورت فیزیکی و عینی جدا شده باشد. در واقع، هر شریک مالک تمام اجزای ملک به نسبت سهم خود است و نه مالک قسمتی مشخص از آن. این نوع مالکیت می تواند به طرق مختلفی نظیر ارث بری، خرید مشترک توسط چند نفر، یا مشارکت در ساخت و ساز ایجاد شود. به عنوان مثال، در صورتی که یک آپارتمان توسط دو برادر خریداری شود و در سند مالکیت نام هر دو به عنوان مالکین شش دانگ ذکر گردد، آن آپارتمان ملک مشاع محسوب می شود.

انواع مالکیت مشاع و حقوق و تکالیف شرکا

مالکیت مشاع می تواند به دو شکل «مشاع با اجتماع حقوق» و «مشاع با تفرق حقوق» بروز یابد. در حالت اول، حقوق شرکا کاملاً یکسان است، اما در حالت دوم، ممکن است حقوق متفاوتی برای هر یک از شرکا وجود داشته باشد (مانند حق تقدم در برخی موارد). از نظر حقوقی، هر یک از شرکا می تواند در تمامی ملک به نسبت سهم خود تصرف کند، اما این تصرف باید با رضایت سایر شرکا باشد. هیچ شریکی حق ندارد بدون اذن دیگران در ملک تصرف مادی کند یا آن را به اجاره دهد یا به دیگری منتقل کند. در واقع، تصمیم گیری درباره اداره، بهره برداری یا هرگونه تغییر در ملک مشاع نیازمند توافق تمامی شرکاست. این اصل، اگرچه برای حفظ حقوق همه مالکین ضروری است، اما به کرات منجر به بروز اختلافات و چالش هایی در مدیریت و بهره برداری از املاک مشاع می شود.

تکالیف شرکا نیز شامل پرداخت هزینه های نگهداری، تعمیرات و مالیات ملک به نسبت سهم خود است. عدم ایفای این تکالیف می تواند به بروز دعاوی حقوقی بین شرکا منجر شود. به دلیل همین ماهیت خاص مالکیت مشاع، اختلافات پیرامون نحوه تصرف، اداره و تقسیم منافع از چالش های رایج در این گونه املاک است. در بسیاری از موارد، این اختلافات تا حدی پیش می رود که شرکا به دنبال راهکارهای قانونی برای پایان دادن به شراکت و تعیین تکلیف سهم خود هستند که این راهکارها می تواند شامل افراز یا در نهایت، دستور فروش باشد.

افراز ملک مشاع: گام نخست برای تعیین تکلیف مالکیت

افراز به معنای جدا کردن سهم هر یک از شرکاء از مال مشاع به صورت مشخص و مستقل است. این فرآیند، اولین گام و ارجح ترین راهکار قانونی برای تعیین تکلیف مالکیت در املاک مشاع محسوب می شود، چرا که هدف اصلی آن، پایان دادن به حالت اشاعه و تبدیل مالکیت مشاع به مالکیت مفروز (جداگانه) است. در نتیجه افراز، هر شریک مالک قسمتی عینی و مشخص از ملک می شود که می تواند آزادانه در آن تصرف کند یا آن را بفروشد.

شرایط و امکان افراز

امکان پذیری افراز ملک مشاع به چندین شرط اساسی بستگی دارد که مهم ترین آن ها عبارتند از:

  • قابلیت تقسیم ملک: ملک باید به گونه ای باشد که بتوان آن را بدون کاهش ارزش قابل توجه و بدون ایجاد حرج برای شرکا، به تعداد سهام تقسیم کرد. به عنوان مثال، زمینی بزرگ به راحتی قابل افراز است، اما یک واحد آپارتمان کوچک ممکن است قابل افراز نباشد.
  • تطابق با مقررات شهرسازی: تقسیم ملک باید با قوانین و مقررات شهرسازی، طرح های تفصیلی و منطقه بندی شهرداری و سایر نهادهای مرتبط همخوانی داشته باشد. حداقل نصاب تفکیک و افراز اراضی در مناطق مختلف شهری و روستایی متفاوت است و رعایت آن الزامی است.
  • عدم وجود منازعه در مالکیت: در صورتی که یکی از شرکا نسبت به اصل مالکیت یا میزان سهم دیگری اختلاف داشته باشد، ابتدا باید این اختلاف در دادگاه حل و فصل شود و تا تعیین تکلیف نهایی، افراز امکان پذیر نخواهد بود.
  • عدم بازداشت یا رهن بودن: اگر ملک یا سهم یکی از شرکا در رهن یا بازداشت باشد، افراز آن تا زمان رفع محدودیت امکان پذیر نیست، مگر اینکه با رضایت مرتهن یا مرجع بازداشت کننده صورت گیرد.

مرجع صالح برای افراز ملک مشاع

بر اساس ماده ۱ قانون افراز و فروش املاک مشاع مصوب ۱۳۵۷، مرجع صالح برای رسیدگی به درخواست افراز املاکی که جریان ثبتی آن ها خاتمه یافته و در دفتر املاک به ثبت رسیده اند (یا حتی در دفتر املاک ثبت نشده اند اما دارای سند مالکیت مشاع هستند)، «واحد ثبتی محل وقوع ملک» است. تنها در صورتی که نسبت به اصل مالکیت یا میزان سهام بین شرکا اختلاف وجود داشته باشد، دادگاه صالح به رسیدگی خواهد بود.

مراحل درخواست افراز از اداره ثبت

  1. تکمیل درخواست: یکی از شرکا یا وکیل او می تواند درخواست افراز را به صورت کتبی به اداره ثبت محل وقوع ملک ارائه دهد. در این درخواست باید مشخصات کامل ملک، مشخصات و سهم تمام شرکا قید شود.
  2. مدارک مورد نیاز:
    • اصل و کپی سند مالکیت مشاعی (تک برگی یا دفترچه ای)
    • کپی شناسنامه و کارت ملی متقاضی و سایر شرکا (در صورت دسترسی)
    • در صورت فوت یکی از شرکا، گواهی حصر وراثت و سند وراثت
  3. رسیدگی و کارشناسی: اداره ثبت پس از بررسی مدارک، پرونده را به نماینده و نقشه بردار ثبت ارجاع می دهد. نقشه بردار ملک را بازدید کرده و در صورت امکان پذیر بودن افراز، نقشه ای از نحوه تقسیم ملک به تعداد سهام شرکا تهیه می کند. این نقشه باید با مقررات شهرسازی و ضوابط مربوطه منطبق باشد.
  4. صدور قرار افراز یا عدم افراز: پس از تکمیل مراحل کارشناسی و بررسی های لازم، اداره ثبت اقدام به صدور قرار افراز می کند و سهم هر شریک را مشخص می نماید. در صورت عدم امکان افراز به دلایل قانونی یا فنی، گواهی عدم افراز صادر خواهد شد.
  5. ابلاغ و اعتراض: قرار افراز یا عدم افراز به تمامی شرکا ابلاغ می شود و هر یک از شرکا که به این قرار اعتراض داشته باشد، می تواند ظرف ۱۰ روز از تاریخ ابلاغ به آن در دادگاه عمومی محل وقوع ملک اعتراض کند. رای دادگاه در این خصوص قطعی است.

هزینه افراز ملک مشاع

هزینه های افراز ملک مشاع شامل هزینه های دولتی مربوط به ثبت درخواست، هزینه کارشناسی نقشه برداری و سایر هزینه های اداری است که معمولاً بر اساس تعرفه های مصوب و متناسب با متراژ و ارزش ملک تعیین می شود. این هزینه ها به نسبت سهم هر شریک بین آن ها تقسیم خواهد شد.

تفاوت کلیدی افراز و تفکیک

گرچه اصطلاحات افراز و تفکیک گاهی به جای یکدیگر به کار می روند، اما از نظر حقوقی دارای تفاوت های اساسی هستند:

  1. افراز (Division):
    • هدف: پایان دادن به حالت اشاعه و جداسازی سهم هر یک از شرکا از مال مشاع.
    • مخاطب: شرکای ملک مشاع.
    • مرجع: اداره ثبت اسناد و املاک (در صورت عدم اختلاف در مالکیت) یا دادگاه.
    • نتیجه: تبدیل مالکیت مشاع به مفروز و صدور سند مالکیت مستقل برای هر سهم.
  2. تفکیک (Separation/Partition):
    • هدف: تبدیل یک پلاک ثبتی بزرگ به چند پلاک ثبتی کوچکتر، بدون در نظر گرفتن وضعیت مالکیت (مشاع یا مفروز).
    • مخاطب: ممکن است یک مالک واحد یا چند مالک مشاع باشند.
    • مرجع: اداره ثبت اسناد و املاک، با درخواست مالک یا مالکین.
    • نتیجه: ایجاد پلاک های جدید با شماره های فرعی مجزا که می تواند همچنان به صورت مشاعی بین مالکین مشترک باشد.

به بیان ساده، افراز به مالکیت مشاع پایان می دهد، در حالی که تفکیک تنها ملک را به قطعات کوچک تر تقسیم می کند و اگر مالکیت پیش از آن مشاع بوده باشد، می تواند همچنان در قطعات جدید نیز مشاع باقی بماند. به عنوان مثال، اگر یک زمین ۱۰۰۰ متری بین دو برادر مشاع باشد، می توان آن را به دو قطعه ۵۰۰ متری تفکیک کرد، اما این دو قطعه همچنان می توانند به صورت مشاعی بین دو برادر باقی بمانند تا زمانی که افراز صورت گیرد و هر برادر مالک یک قطعه ۵۰۰ متری مشخص شود.

گواهی عدم افراز: پیش نیاز دستور فروش

در بسیاری از موارد، به دلیل ماهیت ملک یا محدودیت های قانونی، افراز ملک مشاع امکان پذیر نیست. در چنین شرایطی، اداره ثبت اسناد و املاک، به جای صدور قرار افراز، گواهی مبنی بر «عدم قابلیت افراز» ملک صادر می کند. این گواهی یک سند رسمی و مهم است که به عنوان پیش نیاز اصلی برای طرح دعوای دستور فروش ملک مشاع در دادگاه محسوب می شود.

تعریف عدم افراز و دلایل آن

عدم افراز به معنای عدم امکان تقسیم عینی و فیزیکی ملک مشاع به قطعات جداگانه، بدون کاهش ارزش قابل توجه یا بدون مغایرت با قوانین و مقررات است. دلایل متعددی می تواند منجر به عدم افراز ملک شود، از جمله:

  • کوچکی مساحت: مساحت ملک به قدری کم است که تقسیم آن به سهام شرکا منجر به ایجاد قطعاتی کوچکتر از حد نصاب تفکیک و افراز (که توسط شهرداری یا سایر مراجع تعیین می شود) خواهد شد.
  • عدم امکان تقسیم عادلانه: تقسیم ملک به گونه ای که تمامی سهام از نظر ارزش، موقعیت یا دسترسی به امکانات، معادل هم باشند، عملاً غیرممکن است.
  • مقررات شهرسازی و ساخت و ساز: ملک در منطقه ای قرار دارد که مقررات شهرسازی اجازه تقسیم آن را نمی دهد، یا ملک دارای ساختاری (مانند یک آپارتمان) است که از نظر فنی و حقوقی قابل تقسیم نیست.
  • تضرر شرکا: تقسیم ملک منجر به کاهش فاحش ارزش کل ملک یا ضرر و زیان عمده به یکی از شرکا می شود.
  • وجود چاه و قنات: اگر در ملک مشاع چاه یا قنات وجود داشته باشد و تقسیم آن به گونه ای باشد که برخی شرکا از آن محروم شوند، افراز با مشکل مواجه می شود.

مرجع و مراحل صدور گواهی عدم افراز

همانند درخواست افراز، مرجع صالح برای صدور گواهی عدم افراز نیز «اداره ثبت اسناد و املاک محل وقوع ملک» است. مراحل دریافت این گواهی مشابه مراحل درخواست افراز است؛ با این تفاوت که پس از بررسی ها و کارشناسی، چنانچه کارشناس و مسئول ثبت به این نتیجه برسند که ملک قابلیت تقسیم ندارد، به جای صدور قرار افراز، اقدام به صدور «گواهی عدم افراز» می نمایند. این گواهی نیز به تمامی شرکا ابلاغ می شود و شرکا می توانند ظرف مهلت قانونی (۱۰ روز) به آن در دادگاه اعتراض کنند.

اهمیت گواهی عدم افراز

گواهی عدم افراز از اهمیت حیاتی برخوردار است زیرا مطابق قانون، شرط اساسی برای طرح دعوای دستور فروش ملک مشاع در دادگاه، ارائه این گواهی به همراه دادخواست است. بدون این گواهی، دادگاه به درخواست دستور فروش رسیدگی نخواهد کرد و قرار رد دعوا صادر می شود. این گواهی نشان می دهد که راهکار ثبتی برای تعیین تکلیف ملک (افراز) به بن بست رسیده و چاره ای جز توسل به راهکار قضایی (دستور فروش) باقی نمانده است.

دستور فروش ملک مشاع: راهکار نهایی در بن بست

هنگامی که ملک مشاع به دلایل فنی یا حقوقی قابل افراز نباشد و شرکا نیز بر فروش توافق نکنند، هیچ شریکی نمی تواند دیگران را مجبور به باقی ماندن در حالت اشاعه کند. در چنین شرایطی، قانون گذار راهکار «دستور فروش ملک مشاع» را پیش بینی کرده است تا هر یک از شرکا بتواند با مراجعه به دادگاه، از آن مرجع تقاضای فروش ملک و تقسیم ثمن حاصله را نماید. این راهکار، آخرین امید برای پایان دادن به شراکت و تعیین تکلیف حقوق مالکین در موارد بن بست محسوب می شود.

تعریف دستور فروش و مبنای قانونی آن

دستور فروش به معنای تقاضای از دادگاه برای فروش ملک مشاعی است که قابلیت افراز ندارد. این فرآیند بر مبنای ماده ۴ قانون افراز و فروش املاک مشاع مصوب ۱۳۵۷ استوار است که مقرر می دارد: «ملک مشاعی که به موجب تصمیم واحد ثبتی غیر قابل افراز تشخیص شود با تقاضای هر یک از شرکا به دستور دادگاه شهرستان فروخته می شود.» بنابراین، مبنای حقوقی دستور فروش، تضمین حق شرکا برای خروج از حالت اشاعه و جلوگیری از تضییع حقوق آن ها در صورت عدم امکان افراز است.

تفاوت دستور فروش با حکم دادگاه

یکی از مهم ترین نکات حقوقی در خصوص دستور فروش ملک مشاع، ماهیت «دستور» بودن آن است و نه «حکم» دادگاه. این تفاوت دارای پیامدهای حقوقی مهمی است:

  • ماهیت حقوقی: «حکم» نتیجه رسیدگی قضایی به یک دعوای حقوقی و حل و فصل ماهیت اختلاف بین طرفین است که معمولاً مستلزم رعایت تشریفات دادرسی طولانی تر و امکان اعتراض (تجدیدنظر و فرجام خواهی) دارد. اما «دستور» یک تصمیم اداری-قضایی است که در موارد خاص و بدون نیاز به رسیدگی ماهوی گسترده، برای حل یک مشکل صادر می شود.
  • قابلیت اعتراض: به دلیل ماهیت «دستور» بودن، دستور فروش غیرقابل تجدیدنظر و فرجام خواهی است. این بدان معناست که پس از صدور، نمی توان از طرق عادی اعتراضات قضایی به آن اعتراض کرد و بلافاصله قابلیت اجرا پیدا می کند. این ویژگی، فرآیند را سریع تر و قطعی تر می سازد و از اطاله دادرسی جلوگیری می کند.
  • تشریفات رسیدگی: رسیدگی به درخواست دستور فروش، تشریفات دادرسی کمتری نسبت به یک دعوای حقوقی کامل دارد. دادگاه عمدتاً به بررسی قابلیت افراز یا عدم افراز ملک و مدارک ارائه شده می پردازد و وارد ماهیت اختلاف بین شرکا (در صورت وجود) نمی شود.

این تفاوت از آن جهت حائز اهمیت است که شرکای معترض به دستور فروش، نمی توانند با توسل به تجدیدنظرخواهی یا فرجام خواهی، اجرای آن را به تأخیر بیندازند. تنها راه اعتراض به این دستور، اثبات عدم رعایت تشریفات قانونی در صدور گواهی عدم افراز یا خود دستور فروش است که از طریق طرح دعوای ابطال دستور فروش امکان پذیر است، اما این امر به ندرت به نتیجه می رسد.

مرجع صالح برای صدور دستور فروش

با توجه به ماده ۴ قانون افراز و فروش املاک مشاع، مرجع صالح برای صدور دستور فروش ملک مشاع، «دادگاه عمومی حقوقی» محل وقوع ملک است. یعنی پس از دریافت گواهی عدم افراز از اداره ثبت، خواهان باید دادخواست خود را به این دادگاه تقدیم نماید.

مراحل قانونی درخواست و اجرای دستور فروش ملک مشاع

فرآیند درخواست و اجرای دستور فروش ملک مشاع، یک سلسله مراحل قانونی مشخص را شامل می شود که رعایت دقیق آن ها برای رسیدن به نتیجه مطلوب ضروری است.

الف) قبل از دادخواست: آماده سازی و مدارک

قبل از طرح هرگونه دعوا یا درخواست در دادگاه، خواهان باید اقدامات اولیه و جمع آوری مدارک لازم را انجام دهد:

  1. دریافت گواهی عدم افراز: همانطور که پیشتر اشاره شد، این مهم ترین پیش نیاز است. خواهان باید از اداره ثبت اسناد و املاک محل، گواهی رسمی عدم قابلیت افراز ملک را دریافت کرده باشد.
  2. جمع آوری مدارک مالکیت: کلیه اسناد و مدارک مربوط به مالکیت ملک مشاع، شامل سند مالکیت، بنچاق، گواهی حصر وراثت (در صورت وراثتی بودن ملک) و سایر مستندات مربوطه باید گردآوری شود.
  3. شناسایی شرکا: مشخصات هویتی و آدرس تمامی شرکای ملک (خواندگان) باید دقیقاً شناسایی شود تا بتوان آن ها را به درستی در دادخواست قید کرد.

ب) تنظیم و تقدیم دادخواست دستور فروش

پس از آماده سازی های اولیه، مرحله تنظیم و تقدیم دادخواست آغاز می شود:

  1. نحوه نگارش دادخواست: دادخواست باید در فرم چاپی مخصوص و از طریق دفاتر خدمات الکترونیک قضایی تنظیم و تقدیم شود. اجزای اصلی دادخواست شامل:
    • خواهان: مشخصات کامل فرد یا افرادی که درخواست فروش را دارند.
    • خوانده: مشخصات کامل تمامی شرکای دیگر ملک.
    • خواسته: تقاضای صدور دستور فروش ملک مشاع و تقسیم ثمن حاصله به نسبت سهام
    • دلایل و منضمات: در این قسمت باید به گواهی عدم افراز، سند مالکیت و سایر مدارک استنادی اشاره شود.
    • متن اصلی دادخواست: شرح مختصری از وضعیت مالکیت مشاع، تلاش برای افراز (و نتیجه عدم افراز) و درخواست فروش ملک.
  2. مدارک مورد نیاز برای دادخواست:
    • تصویر مصدق (تأیید شده) سند مالکیت ملک مشاع.
    • اصل یا تصویر مصدق گواهی عدم افراز صادر شده از اداره ثبت.
    • تصویر مصدق شناسنامه و کارت ملی خواهان.
    • در صورت فوت شریک، تصویر مصدق گواهی حصر وراثت.
    • فیش واریز هزینه دادرسی (بر اساس تعرفه های قوه قضائیه).
    • وکالت نامه وکیل (در صورت مراجعه از طریق وکیل).
  3. تقدیم دادخواست: دادخواست به همراه تمامی مدارک از طریق دفاتر خدمات الکترونیک قضایی به دادگاه عمومی حقوقی محل وقوع ملک ارسال می شود.

ج) رسیدگی دادگاه و صدور دستور فروش

  1. تشکیل پرونده و احضار طرفین: پس از ثبت دادخواست، پرونده به شعبه مربوطه ارجاع می شود. دادگاه شرکا (خواهان و خواندگان) را برای تشکیل جلسه (غالباً غیرحضوری یا با حضور محدود) احضار می کند.
  2. ارجاع به کارشناس رسمی دادگستری: مهم ترین گام در این مرحله، ارجاع پرونده به کارشناس رسمی دادگستری (در رشته ارزیابی املاک) است. کارشناس پس از بازدید از ملک و بررسی تمام جوانب، ارزش روز ملک را تعیین و به دادگاه اعلام می کند. این قیمت مبنای تعیین قیمت پایه در مزایده خواهد بود.
  3. صدور دستور فروش: پس از وصول نظر کارشناس و بررسی نهایی مدارک، دادگاه با احراز شرایط قانونی (به ویژه وجود گواهی عدم افراز)، اقدام به صدور «دستور فروش ملک مشاع» می نماید.

د) اجرای دستور فروش (مزایده)

پس از صدور دستور فروش و قطعیت آن (به دلیل عدم قابلیت اعتراض)، پرونده به «اجرای احکام دادگستری» ارسال می شود تا مراحل فروش از طریق مزایده انجام گیرد:

  1. آگهی مزایده: اداره اجرای احکام، تاریخ، زمان، محل و شرایط مزایده را از طریق انتشار آگهی در روزنامه های کثیرالانتشار یا سایر روش های قانونی اطلاع رسانی می کند.
  2. تعیین قیمت پایه: قیمت پایه مزایده بر اساس نظر کارشناس رسمی دادگستری تعیین می شود. معمولاً قیمت پایه ۷۰ تا ۸۰ درصد قیمت کارشناسی است.
  3. شرکت در مزایده: متقاضیان خرید ملک می توانند با واریز مبلغی به عنوان سپرده (معمولاً ۱۰ درصد قیمت پایه) در مزایده شرکت کنند. مزایده به بالاترین پیشنهاد قیمت که بیش از قیمت پایه باشد، واگذار می شود.
  4. انتقال سند و تخصیص سهم: پس از اتمام مزایده و پرداخت کامل وجه توسط برنده مزایده، اداره اجرای احکام اقدامات لازم برای انتقال سند مالکیت به نام خریدار جدید را انجام می دهد. سپس، مبلغ حاصل از فروش، پس از کسر هزینه های اجرایی و مزایده، به نسبت سهم هر شریک بین آن ها تقسیم می شود.

چه کسانی می توانند درخواست فروش ملک مشاع را ثبت کنند؟

مطابق با صراحت ماده 4 قانون افراز و فروش املاک مشاع، «هر یک از شرکا» می تواند درخواست فروش ملک مشاع را به دادگاه تقدیم کند. این بدین معناست که حتی اگر یک شریک از میان چندین شریک دیگر قصد فروش سهم خود را داشته باشد و سایر شرکا با افراز یا فروش ملک توافق نکنند، می تواند اقدام به درخواست دستور فروش نماید و نیازی به رضایت تمامی شرکا برای طرح این درخواست نیست.

علاوه بر مالکین اصلی، در موارد خاص، اشخاص دیگری نیز می توانند به نمایندگی یا به دلیل داشتن سمت قانونی، این درخواست را مطرح کنند:

  • وصی: در صورتی که وصی نسبت به مال مشاعی وصایت داشته باشد و ملک قابل افراز نباشد، می تواند با رعایت حدود اختیارات خود درخواست دستور فروش را ثبت کند.
  • قیم: در مورد صغار و مجانین (افراد زیر سن قانونی و افراد فاقد اهلیت)، قیم قانونی آن ها می تواند به نمایندگی از مولی علیه خود و با رعایت مصلحت وی، درخواست دستور فروش را به دادگاه ارائه دهد.
  • امین یا مدیر تصفیه: در مواردی که ملک مشاع بخشی از دارایی های ورشکسته باشد، مدیر تصفیه یا امین منصوب از سوی دادگاه می تواند درخواست دستور فروش را مطرح کند.
  • وکیل: هر یک از شرکا می تواند با اعطای وکالت به یک وکیل دادگستری، او را مجاز به طرح و پیگیری درخواست دستور فروش ملک مشاع نماید.

مدت زمان دستور فروش ملک مشاع

تعیین یک بازه زمانی دقیق برای فرآیند صدور و اجرای دستور فروش ملک مشاع دشوار است، زیرا این زمان به عوامل متعددی بستگی دارد. با این حال، می توان تخمینی از مدت زمان معمول ارائه داد:

  • پیچیدگی پرونده: هرچه تعداد شرکا بیشتر باشد، ابلاغ اوراق قضایی و هماهنگی ها پیچیده تر می شود. وجود ابهامات در اسناد مالکیت یا اختلافات جانبی نیز می تواند زمان را طولانی تر کند.
  • حجم کاری دادگاه: میزان پرونده های در جریان در دادگاه ها و شعب اجرای احکام، بر سرعت رسیدگی تأثیر مستقیم دارد.
  • فرآیند کارشناسی: ارجاع به کارشناس، بازدید، تهیه گزارش و ارائه آن به دادگاه خود نیازمند زمان است.
  • ابلاغ و اعتراضات (مربوط به گواهی عدم افراز): در صورت وجود اعتراض به گواهی عدم افراز، رسیدگی به این اعتراض در دادگاه می تواند زمان بر باشد.
  • مراحل مزایده: آگهی مزایده، برگزاری مزایده، مهلت پرداخت وجه توسط برنده و اقدامات انتقال سند، همگی مراحلی هستند که زمان مشخصی نیاز دارند.

به طور معمول، فرآیند کامل از زمان تقدیم دادخواست تا اتمام مزایده و تقسیم وجوه، می تواند بین ۶ ماه تا ۱۸ ماه یا حتی بیشتر به طول بینجامد. پیگیری مستمر توسط خواهان یا وکیل او می تواند به تسریع این فرآیند کمک کند.

هزینه دستور فروش ملک مشاع

هزینه های مربوط به دستور فروش ملک مشاع، شامل چندین بخش است که هر شریک به نسبت سهم خود در ملک، مسئول پرداخت آن است. این هزینه ها ثابت نیستند و بر اساس تعرفه های قانونی و ارزش ملک متغیر خواهند بود:

  1. هزینه های دادرسی: شامل هزینه ثبت دادخواست در دفاتر خدمات الکترونیک قضایی و هزینه ابطال تمبر دادگستری که بر اساس ارزش خواسته (که معمولاً در این مورد خواسته غیرمالی یا تقویم علی الحساب دارد) محاسبه می شود.
  2. هزینه های کارشناسی رسمی دادگستری: هزینه تعیین قیمت ملک توسط کارشناس رسمی دادگستری که بر اساس تعرفه مصوب کانون کارشناسان و معمولاً درصدی از ارزش ملک است. این هزینه در مراحل ابتدایی توسط خواهان پرداخت می شود اما در نهایت بین تمام شرکا تقسیم خواهد شد.
  3. هزینه های آگهی مزایده: شامل هزینه انتشار آگهی مزایده در روزنامه های کثیرالانتشار که توسط اداره اجرای احکام پرداخت شده و سپس از محل فروش ملک کسر می شود.
  4. هزینه های اجرایی: درصدی از مبلغ حاصل از فروش ملک (معمولاً نیم عشر دولتی) به عنوان هزینه اجرایی به اداره اجرای احکام تعلق می گیرد.
  5. حق الوکاله وکیل: در صورت استفاده از خدمات وکیل، حق الوکاله نیز به هزینه ها اضافه می شود. این هزینه معمولاً بر اساس توافق طرفین یا تعرفه مصوب کانون وکلای دادگستری است.

عدم پرداخت به موقع هر یک از این هزینه ها می تواند موجب توقف یا طولانی شدن فرآیند دستور فروش گردد. توصیه می شود قبل از شروع فرآیند، برآوردی از تمامی هزینه ها انجام شود.

نکات مهم و حقوقی در دستور فروش ملک مشاع

آگاهی از نکات حقوقی و ظرایف قانونی در فرآیند دستور فروش ملک مشاع می تواند از بروز مشکلات بعدی جلوگیری کرده و به سرعت و صحت انجام کار کمک شایانی نماید. در ادامه به مهم ترین این نکات اشاره می شود:

  • عدم قابلیت اعتراض به دستور فروش: همانطور که قبلاً ذکر شد، دستور فروش ماهیت «دستور» دارد و نه «حکم». این امر بدان معناست که این تصمیم دادگاه قابل تجدیدنظر یا فرجام خواهی نیست. تنها راه اعتراض به آن، طرح دعوای «ابطال دستور فروش» در دادگاه صالح است که آن هم تنها در صورت اثبات عدم رعایت تشریفات قانونی اساسی در صدور دستور (مانند عدم ابلاغ صحیح، عدم ارجاع به کارشناس در موارد ضروری) یا احراز قابلیت افراز ملک به رغم گواهی عدم افراز، ممکن است به نتیجه برسد. این عدم قابلیت اعتراض، سرعت عمل در اجرای دستور فروش را بالا می برد.
  • امکان شرکت خواهان در مزایده: شاکی (خواهان) که خود یکی از شرکای ملک است، می تواند در مزایده شرکت کرده و ملک را خریداری نماید. این یک حق قانونی برای اوست تا اگر تمایل به مالکیت کامل ملک دارد، از این طریق اقدام کند.
  • اثر رهن، توقیف یا اجاره بودن ملک:
    • ملک در رهن: اگر ملک مشاع در رهن باشد، صدور دستور فروش مانعی ندارد. با این حال، حقوق مرتهن (بانک یا فردی که ملک در رهن اوست) باید حفظ شود. معمولاً پس از فروش ملک در مزایده، ابتدا طلب مرتهن از محل ثمن حاصله پرداخت شده و سپس باقیمانده بین شرکا تقسیم می شود.
    • ملک توقیف شده: در صورتی که ملک یا سهم یکی از شرکا توقیف شده باشد (مثلاً به دلیل بدهی)، اجرای دستور فروش با مشکل مواجه می شود. در این حالت، ممکن است دادگاه قرار عدم استماع دعوا صادر کند یا اجرای دستور را منوط به رفع توقیف نماید.
    • ملک در اجاره: وجود قرارداد اجاره بر روی ملک مشاع، مانع از صدور دستور فروش و اجرای مزایده نیست. خریدار جدید ملک، مستأجر را با همان شرایط قرارداد قبلی می پذیرد و ملک با حفظ حقوق مستأجر به فروش می رسد.
  • تأثیر عدم حضور شرکا در مزایده: عدم حضور سایر شرکا در جلسه مزایده یا عدم شرکت آن ها در فرآیند مزایده، مانع از برگزاری مزایده و فروش ملک نخواهد شد. مزایده طبق تشریفات قانونی برگزار شده و ملک به بالاترین قیمت پیشنهادی به فروش می رسد.
  • امکان طرح مجدد درخواست: در صورتی که مزایده به هر دلیلی (مانند عدم وجود خریدار با قیمت مناسب) بدون نتیجه بماند و ملک به فروش نرسد، خواهان می تواند مجدداً با رعایت تشریفات قانونی، درخواست دستور فروش را مطرح کند.
  • شرایط خاص در مورد املاک ورثه ای و تقسیم ترکه: اگر ملک مشاع بخشی از ماترک باشد و بین ورثه اختلاف وجود داشته باشد، ممکن است نیاز به طرح دعوای «تقسیم ترکه» نیز باشد. در برخی موارد، دادخواست دستور فروش می تواند همزمان با دادخواست تقسیم ترکه و با قید خواسته فروش مال مشاع پس از تقسیم ترکه مطرح شود. در این موارد، خواندگان باید تمامی ورثه باشند.
  • نقش وکالت وکیل متخصص: فرآیندهای حقوقی مربوط به ملک مشاع، به ویژه دستور فروش، پیچیدگی های خاص خود را دارند. بهره گیری از مشاوره و وکیل متخصص در امور ملکی می تواند به تسریع فرآیند، جلوگیری از اشتباهات قانونی و تضمین حقوق شرکا کمک شایانی کند. وکیل می تواند تمامی مراحل از اخذ گواهی عدم افراز تا اجرای مزایده و تقسیم ثمن را به نمایندگی از موکل خود پیگیری کند.
  • مسائل مالیاتی پس از فروش: پس از فروش ملک مشاع در مزایده، سود حاصل از فروش ملک مشمول مالیات بر عایدی سرمایه خواهد بود که هر شریک به نسبت سهم خود و با رعایت قوانین مالیاتی مربوطه مسئول پرداخت آن است.

اعتراض به دستور فروش ملک مشاع (توضیح مجدد و تفصیلی)

مجدداً تاکید می شود که یکی از ویژگی های بارز «دستور فروش ملک مشاع»، غیرقابل اعتراض بودن آن از طریق فرجام خواهی یا تجدیدنظرخواهی است. این ویژگی که ناشی از ماهیت «دستور» بودن آن و نه «حکم» قضایی است، برای تسریع در تعیین تکلیف املاک مشاع و جلوگیری از اطاله دادرسی پیش بینی شده است. اما این بدان معنا نیست که هیچ راهکار قانونی برای شریکی که خود را متضرر می بیند یا معتقد است دستور فروش به ناحق صادر شده، وجود ندارد.

چرا نمی توان اعتراض کرد؟

در نظام حقوقی ایران، «حکم» به رأی قضایی اطلاق می شود که ماهیت دعوا را حل و فصل کرده و برای طرفین قطعیت می آورد. این حکم می تواند مورد تجدیدنظر یا فرجام خواهی قرار گیرد. در مقابل، «دستور» یک اقدام قضایی-اجرایی است که برای تسهیل انجام یک امر قانونی و بدون ورود به ماهیت اختلاف صادر می شود. دستور فروش ملک مشاع از نوع دستورات قضایی است که صرفاً بر اساس احراز عدم قابلیت افراز ملک صادر شده و به ماهیت مالکیت و اختلافات احتمالی در خصوص سهم یا تصرف ورود نمی کند. بنابراین، این دستور به لحاظ شکلی، قابلیت اعتراض از طریق تجدیدنظر یا فرجام را ندارد.

راهکارهای قانونی برای شریک مخالف

با وجود عدم قابلیت تجدیدنظر، شریک مخالف یا متضرر می تواند با طرح دعوای جداگانه، به دنبال ابطال این دستور یا تضییع حقوق خود باشد. این راهکارها شامل موارد زیر است:

  1. دعوای ابطال دستور فروش: این دعوا یک راهکار استثنایی است و تنها در صورتی موفقیت آمیز خواهد بود که شریک معترض بتواند ثابت کند:
    • عدم رعایت تشریفات قانونی در صدور گواهی عدم افراز: مثلاً اگر گواهی عدم افراز بدون ارجاع به کارشناس یا بدون رعایت قواعد شکلی صادر شده باشد.
    • عدم رعایت تشریفات قانونی در صدور دستور فروش: مانند عدم ابلاغ صحیح به یکی از شرکا، که حق دفاع او را تضییع کرده است.
    • قابلیت افراز ملک: اگر شریک معترض بتواند دلایلی ارائه کند که نشان دهد ملک بر خلاف نظر اداره ثبت، قابلیت افراز داشته و اداره ثبت در تشخیص خود دچار اشتباه شده است. این امر معمولاً مستلزم ارائه نظریه کارشناسی متخصص و قوی در دادگاه است.

    این دعوا به صورت یک دعوای حقوقی مستقل در دادگاه عمومی حقوقی مطرح می شود و رسیدگی به آن ممکن است زمان بر باشد. تا زمانی که این دعوا به نتیجه نرسد، دستور فروش به قوت خود باقی است و اقدامات اجرایی آن ادامه می یابد.

  2. اعتراض به عملیات اجرایی مزایده: شریک مخالف نمی تواند به اصل دستور فروش اعتراض کند، اما اگر در عملیات اجرایی مزایده (مثلاً نحوه آگهی مزایده، تعیین قیمت پایه، برگزاری جلسه مزایده) تخلفی صورت گرفته باشد، می تواند از طریق «شکایت از عملیات اجرایی» در همان شعبه اجرای احکام، اعتراض خود را مطرح کند. این اعتراض می تواند منجر به توقف موقت عملیات مزایده و بررسی مجدد توسط قاضی اجرای احکام شود.
  3. مطالبه خسارت: اگر شریک معترض بتواند ثابت کند که به دلیل صدور دستور فروش یا نحوه اجرای آن، ضرر و زیانی به او وارد شده است، می تواند از طریق طرح دعوای «مطالبه خسارت» اقدام کند.

با توجه به پیچیدگی این راهکارها و ماهیت تخصصی آن ها، استفاده از مشاوره وکیل متخصص در این زمینه برای شرکای مخالف، امری حیاتی است.

نمونه دادخواست دستور فروش ملک مشاع

در ادامه، یک نمونه کامل از دادخواست دستور فروش ملک مشاع ارائه می شود که می تواند به عنوان راهنمایی برای تنظیم دادخواست مورد استفاده قرار گیرد. لازم به ذکر است که این نمونه جنبه کلی دارد و برای هر پرونده، جزئیات و مستندات باید به طور دقیق و متناسب با شرایط همان پرونده تکمیل شود.


خواهان:
  نام: [نام کامل خواهان]
  نام خانوادگی: [نام خانوادگی خواهان]
  نام پدر: [نام پدر خواهان]
  کد ملی: [کد ملی خواهان]
  محل اقامت: [آدرس کامل و دقیق خواهان]

خوانده:
  نام: [نام کامل خوانده ۱]
  نام خانوادگی: [نام خانوادگی خوانده ۱]
  نام پدر: [نام پدر خوانده ۱]
  کد ملی: [کد ملی خوانده ۱]
  محل اقامت: [آدرس کامل و دقیق خوانده ۱]
  (در صورت تعدد خواندگان، مشخصات تمامی شرکا باید به ترتیب ذکر شود.)

تعیین خواسته و بهای آن:
  تقاضای صدور دستور فروش ملک مشاع و تقسیم ثمن حاصله به نسبت سهام (خواسته غیرمالی)
  بهای خواسته: تقویم علی الحساب به مبلغ [مبلغ مورد نظر] ریال (جهت پرداخت هزینه دادرسی)

دلایل و منضمات:
1.  تصویر مصدق سند مالکیت شماره [شماره سند] مربوط به پلاک ثبتی [شماره پلاک]
2.  اصل و تصویر مصدق گواهی عدم افراز شماره [شماره گواهی] صادره از اداره ثبت اسناد و املاک [نام شهرستان]
3.  تصویر مصدق شناسنامه و کارت ملی خواهان
4.  (در صورت وراثتی بودن) تصویر مصدق گواهی حصر وراثت شماره [شماره گواهی حصر وراثت]
5.  وکالتنامه وکیل (در صورت تقدیم دادخواست توسط وکیل)

ریاست محترم دادگاه عمومی حقوقی شهرستان [نام شهرستان]

با سلام و احترام،

احتراماً به استحضار عالی می رساند اینجانب [نام خواهان] فرزند [نام پدر خواهان] به موجب سند مالکیت شماره [شماره سند]، مالک [میزان دانگ] دانگ مشاع از شش دانگ یک فقره ملک با پلاک ثبتی [شماره پلاک فرعی] فرعی از [شماره پلاک اصلی] اصلی، واقع در بخش [نام بخش ثبتی] شهرستان [نام شهرستان] به نشانی [آدرس دقیق ملک] می باشم. (در صورت لزوم، نحوه مالکیت مشاعی، مانند که به موجب ارث از مورث مشترک به ما منتقل شده است ذکر شود.)

با توجه به اینکه ملک مذکور به صورت مشاع بوده و بین اینجانب و خواندگان محترم اختلافاتی در نحوه تصرف، اداره و بهره برداری از ملک پدید آمده، لذا اینجانب جهت تعیین تکلیف و خروج از حالت اشاعه، به اداره ثبت اسناد و املاک [نام شهرستان] مراجعه و درخواست افراز ملک را تقدیم نمودم. لیکن اداره محترم ثبت اسناد و املاک پس از بررسی های لازم و کارشناسی، طی گواهی عدم افراز شماره [شماره گواهی عدم افراز] مورخ [تاریخ گواهی]، عدم قابلیت افراز ملک مورد بحث را به دلیل [ذکر دلیل عدم افراز مانند: کوچکی مساحت، عدم امکان تقسیم عادلانه و غیره] تشخیص و اعلام نموده است.

نظر به غیر قابل افراز بودن ملک و عدم توافق شرکا بر فروش یا تقسیم به روش دیگر، و به استناد ماده ۴ قانون افراز و فروش املاک مشاع، تقاضای رسیدگی و صدور دستور شایسته مبنی بر فروش ملک مشاعی مذکور از طریق مزایده با جلب نظر کارشناس رسمی دادگستری و تقسیم ثمن حاصله به نسبت سهام مالکین، به انضمام تمامی خسارات دادرسی و حق الوکاله وکیل (در صورت وجود وکیل)، مورد استدعاست.

با تشکر و احترام
[امضاء خواهان یا وکیل او]
[تاریخ]

جمع بندی

ملک مشاع و فرآیندهای حقوقی مرتبط با آن نظیر افراز، عدم افراز و دستور فروش، از جمله پیچیده ترین مسائل حقوقی در حوزه املاک محسوب می شوند. شناخت دقیق این مفاهیم و مراحل قانونی آن ها برای هر مالک یا ذینفعی که با اینگونه املاک سروکار دارد، حیاتی است. افراز به عنوان گام نخست، تلاش می کند تا سهم هر شریک را به صورت عینی جدا کند و به مالکیت مشاع پایان دهد. اما در صورتی که ملک قابل افراز نباشد و گواهی عدم افراز از اداره ثبت دریافت گردد، دستور فروش از دادگاه به عنوان راهکار نهایی برای حل بن بست و تقسیم ثمن حاصله از فروش، وارد عمل می شود.

با توجه به ماهیت «دستور» بودن فروش و عدم قابلیت تجدیدنظرخواهی یا فرجام خواهی از آن، و همچنین پیچیدگی های مربوط به کارشناسی، مزایده و مسائل مالیاتی، توصیه اکید می شود که ذینفعان از همان ابتدا با وکیل متخصص در امور ملکی مشورت نمایند. یک وکیل باتجربه می تواند راهنمایی های لازم را ارائه داده، از بروز اشتباهات جلوگیری کرده، و با پیگیری دقیق مراحل قانونی، فرآیند را تسریع بخشیده و حقوق موکل خود را به بهترین نحو ممکن تضمین کند. آگاهی حقوقی و استفاده از تخصص وکلای مجرب، کلید موفقیت در حل و فصل دعاوی مربوط به املاک مشاع و جلوگیری از اتلاف وقت و منابع است. برای راهنمایی دقیق تر و تخصصی، می توانید با وکلای مجرب ما تماس حاصل فرمایید.

سوالات متداول

سوالات متداول

ملک مشاع چیست؟

ملک مشاع به مالی غیرمنقول گفته می شود که مالکیت آن بین دو یا چند نفر مشترک است، بدون آنکه سهم هر یک به صورت فیزیکی و عینی مشخص و جدا شده باشد. در این حالت، هر شریک مالک تمام اجزای ملک به نسبت سهم خود است.

افراز ملک مشاع به چه معناست؟

افراز فرآیند حقوقی و ثبتی است که طی آن، سهم هر یک از شرکاء از مال مشاع، به صورت مستقل و جداگانه تعیین و تفکیک می شود تا به حالت اشاعه پایان داده شود و هر شریک سند مالکیت مفروز سهم خود را دریافت کند.

تفاوت اصلی افراز و تفکیک در چیست؟

افراز به مالکیت مشاع پایان می دهد و سهم شرکا را از هم جدا می کند، در حالی که تفکیک صرفاً یک پلاک ثبتی بزرگ را به چند پلاک کوچک تر تقسیم می کند و مالکیت آن پلاک های جدید می تواند همچنان مشاعی باقی بماند.

چه زمانی ملک مشاع قابل افراز نیست؟

ملک زمانی قابل افراز نیست که تقسیم آن به دلایلی مانند کوچکی مساحت، عدم امکان تقسیم عادلانه، مغایرت با مقررات شهرسازی یا کاهش فاحش ارزش ملک، غیرممکن باشد. در این صورت، گواهی عدم افراز صادر می شود.

گواهی عدم افراز چیست و چرا اهمیت دارد؟

گواهی عدم افراز سندی است که توسط اداره ثبت صادر می شود و نشان می دهد که ملک مشاع از نظر قانونی و فنی قابل تقسیم نیست. این گواهی پیش نیاز اصلی برای طرح دعوای دستور فروش ملک مشاع در دادگاه است.

دستور فروش ملک مشاع چیست؟

دستور فروش، درخواست از دادگاه برای فروش ملک مشاعی است که قابلیت افراز ندارد و شرکا نیز بر فروش توافق نمی کنند. این راهکار نهایی برای تعیین تکلیف حقوق مالکین و پایان دادن به شراکت محسوب می شود.

آیا دستور فروش ملک مشاع قابل اعتراض است؟

خیر، دستور فروش ملک مشاع ماهیت «دستور» دارد و نه «حکم» قضایی، لذا طبق قانون غیرقابل تجدیدنظر و فرجام خواهی است. تنها راهکار ممکن، طرح دعوای ابطال دستور فروش با اثبات عدم رعایت تشریفات قانونی اساسی است.

چه کسانی می توانند درخواست دستور فروش ملک مشاع را ثبت کنند؟

هر یک از شرکای ملک مشاع می تواند به تنهایی، حتی بدون رضایت سایر شرکا، درخواست دستور فروش را به دادگاه تقدیم کند. همچنین، قیم، وصی یا وکیل نیز می توانند در شرایط قانونی مربوطه این درخواست را مطرح نمایند.

مدارک لازم برای درخواست دستور فروش ملک مشاع چیست؟

مدارک اصلی شامل تصویر مصدق سند مالکیت، گواهی عدم افراز صادر شده از اداره ثبت، تصویر شناسنامه و کارت ملی خواهان و فیش واریز هزینه های دادرسی است.

مدت زمان تقریبی برای صدور و اجرای دستور فروش ملک مشاع چقدر است؟

این فرآیند به عوامل متعددی مانند تعداد شرکا، حجم کاری دادگاه و پیچیدگی پرونده بستگی دارد، اما به طور معمول می تواند بین ۶ ماه تا ۱۸ ماه یا بیشتر به طول بینجامد.

هزینه های مربوط به دستور فروش ملک مشاع شامل چه مواردی است؟

این هزینه ها شامل هزینه دادرسی، هزینه کارشناسی رسمی دادگستری برای ارزیابی ملک، هزینه های آگهی مزایده و هزینه های اجرایی (نیم عشر دولتی) است که بین شرکا به نسبت سهم آن ها تقسیم می شود.

آیا می توان ملکی را که در رهن یا اجاره است، به دستور دادگاه فروخت؟

بله، صدور دستور فروش برای ملک در رهن یا اجاره مانعی ندارد. در مورد ملک در رهن، حقوق مرتهن حفظ شده و پس از فروش، طلب او پرداخت می شود. در مورد ملک اجاره ای، ملک با حفظ حقوق مستأجر به خریدار جدید منتقل می شود.

دکمه بازگشت به بالا