سند نامه اثر کیست؟ معرفی کامل نویسنده سندنامه

سند نامه اثر کیست

سندبادنامه، از گنجینه های نفیس و پربار ادبیات فارسی، اثری است که انتساب آن به یک مؤلف واحد، به دلیل سیر تاریخی و تکوین پیچیده اش، به سادگی میسر نیست. با این حال، ظهیری سمرقندی به عنوان آراینده و نظم دهنده نسخه نثر فارسی موجود، نقشی محوری در تثبیت و ماندگاری آن ایفا کرده است.

این کتاب که مجموعه ای از داستان های پندآموز با ساختاری مشابه کلیله و دمنه است، ریشه هایی کهن در شرق دارد و در طول قرون متمادی، از فرهنگ های مختلف عبور کرده و به اشکال گوناگون بازنویسی و ترجمه شده است. درک دقیق مؤلف سندبادنامه مستلزم کاوش در اعماق تاریخ ادبیات و شناخت دگردیسی هایی است که این اثر سترگ از سر گذرانده است. این مقاله به بررسی جامع و تخصصی این موضوع می پردازد تا پاسخی مستدل و دقیق به پرسش اصلی ارائه دهد و جایگاه آن را در ادبیات کلاسیک فارسی روشن سازد.

سندبادنامه چیست و چه اهمیتی دارد؟

سندبادنامه یکی از برجسته ترین آثار تعلیمی و داستانی در ادبیات فارسی است که با ساختار منحصر به فرد داستان در داستان (Frame Story) شناخته می شود. این اثر، مانند دیگر مجموعه های حکایی شرقی، در پی انتقال مفاهیم اخلاقی، سیاسی و اجتماعی از طریق قصه هایی است که در دل یک روایت اصلی جای گرفته اند. هسته اصلی داستان، اغلب به پادشاهی عادل و وزیری دانا مربوط می شود که برای آموزش و هدایت شاهزاده جوان، از حکایات و تمثیل ها بهره می برند.

درون مایه اصلی سندبادنامه حول محور آداب کشورداری، حکمت عملی، و اخلاقیات می چرخد. داستان ها غالباً به نتایج عملکردهای نیک و بد، ضرورت مشورت با خردمندان، پرهیز از شتابزدگی در قضاوت، و مکرهای زنان اشاره دارند. اهمیت این اثر صرفاً به محتوای داستانی آن محدود نمی شود، بلکه به دلیل تاثیر عمیق آن بر ادبیات فارسی و حتی ادبیات جهان، جایگاهی والا یافته است. سندبادنامه نه تنها منبع الهام بسیاری از داستان سرایان و نویسندگان پس از خود بوده، بلکه به عنوان یک مرجع غنی برای مطالعه زبان و سبک نثر فارسی در دوره های مختلف تاریخی نیز مطرح است. این کتاب در زمان خود، به عنوان راهنمایی برای حکمرانان و نیز منبعی برای تعلیم و تربیت اخلاقی در میان عموم مردم، نقش مهمی ایفا می کرد و از این رو، آگاهی از ابعاد گوناگون آن، برای درک تحولات فکری و ادبی ایران زمین ضروری است.

ریشه ها و نسخه های اولیه: اثر کیست در آغاز؟

پیگیری ریشه های سندبادنامه به مثابه جستجو در پیچ وخم های تاریخ داستان سرایی جهان است. این اثر، برخلاف بسیاری از متون ادبی که مؤلفی مشخص دارند، محصول سیر تکاملی طولانی مدت و تبادل فرهنگی میان تمدن های مختلف است. از همین رو، پاسخ به اینکه اثر کیست در آغاز، نیازمند کنکاشی عمیق در خاستگاه های کهن آن است.

خاستگاه هندی و جهانی اثر

بسیاری از پژوهشگران ادبی بر این باورند که سندبادنامه ریشه هایی باستانی در شبه قاره هند دارد. گمان می رود که هسته اصلی این داستان ها از متون سانسکریت، به ویژه مجموعه هایی شبیه به سندپاتی یا سوخاساپتاتی (هفتاد حکایت طوطی)، نشأت گرفته باشد. داستان هایی با مضامین مشابه، از جمله حکایت شاهزاده ای که به خاطر سکوت یا مکر زنان در معرض خطر قرار می گیرد و با داستان های حکمت آمیز نجات می یابد، در فولکلور و ادبیات شفاهی هند رایج بوده اند.

پس از خاستگاه هندی، این داستان ها به تدریج به فرهنگ های دیگر راه یافتند. نخستین نقل و انتقالات احتمالاً به زبان پهلوی (فارسی میانه) و در دوره ساسانیان صورت گرفته است. با ظهور اسلام و گسترش فرهنگ و ادبیات عربی، این حکایات به زبان عربی ترجمه و بازنویسی شدند. از جمله نسخه های اولیه عربی می توان به هزار و یک شب اشاره کرد که بخش هایی از آن، از جمله حکایت هفت وزیر، شباهت های ساختاری و محتوایی با سندبادنامه دارند. این مسیر پرپیچ وخم از هند، ایران باستان، و سپس جهان اسلام، نشان دهنده ظرفیت بالای این داستان ها برای انطباق با فرهنگ ها و زبان های مختلف و تکثیر و دگرگونی آن ها در بستر زمان است. هر تمدنی با افزودن رنگ وبوی محلی و اخلاقیات خاص خود، به غنای این مجموعه داستانی افزوده و آن را به اثری جهانی تبدیل کرده است.

نام های گوناگون سندبادنامه

تعدد نام هایی که در طول تاریخ به این اثر پرماجرا اطلاق شده، خود گواهی بر سیر تکاملی و دگرگونی های پی درپی آن است. هر یک از این نام ها، اغلب بازتاب دهنده محتوا، ساختار، یا جنبه ای خاص از داستان بوده اند که در دوره های مختلف مورد توجه قرار گرفته است. از جمله نام های رایج برای این مجموعه داستان ها می توان به موارد زیر اشاره کرد:

  • کتاب حکیم سندباد: این نام، که یکی از قدیمی ترین عنوان ها محسوب می شود، بر نقش محوری حکیم سندباد به عنوان معلم و نجات دهنده شاهزاده تأکید دارد و محوریت خرد و دانش او را در داستان برجسته می کند.
  • داستان هفت وزیر: این عنوان، به تعداد وزیرانی اشاره دارد که هر یک در طول داستان حکایتی را برای پادشاه نقل می کنند تا او را از تصمیمات شتابزده بازدارند و شاهزاده را نجات دهند. این نام بیشتر بر ساختار داستانی و تعداد شخصیت های اصلی تأکید دارد.
  • کتاب مکرالنساء: این نام، به دلیل برخی از حکایات فرعی که به حیله ها و مکر زنان می پردازند، بر این جنبه از داستان متمرکز شده است. البته این جنبه، تنها بخش کوچکی از محتوای کلی اثر را تشکیل می دهد و انتساب کامل کتاب به این نام، ممکن است تصویر درستی از کل اثر ارائه ندهد.
  • حکایت وزراء سبعه: این عنوان نیز، مشابه داستان هفت وزیر، بر نقش هفت وزیر و حکایت های آنان تمرکز دارد و کلمه سبعه (هفت) بر این عدد تأکید می کند.
  • سندبادنامه: نامی که امروزه بیش از همه متداول است و دربرگیرنده کلیت داستان و شخصیت اصلی حکیم سندباد است.

این گوناگونی در نام گذاری ها نه تنها نشان دهنده محبوبیت و گستردگی اثر در میان فرهنگ ها و اقشار مختلف است، بلکه حاکی از آن است که هر نسخه یا بازنویسی، ممکن است با تمرکز بر جنبه ای خاص، نامی متفاوت برای خود برگزیده باشد. این امر به درک پیچیدگی مفهوم مؤلف در مورد سندبادنامه کمک می کند، زیرا هر نام، خود می تواند نمادی از یک دوره خاص یا یک بازآفرینی محتوایی باشد.

سیر تاریخی سندبادنامه در ادبیات فارسی: از نظم تا نثر (مولفان و مترجمان)

تاریخ سندبادنامه در ادبیات فارسی، داستانی پر فراز و نشیب از تلاش های بی وقفه شاعران و نویسندگان برای حفظ، انتقال و بازآفرینی این میراث فرهنگی است. این سیر، از نسخه های منظوم و پراکنده آغاز شده و به نهایت در قالب نثر فنی و آراسته به دست ما رسیده است.

اولین تلاش های منظوم

از جمله قدیمی ترین اشاره ها به سندبادنامه در ادبیات فارسی، به شاعر شهیر قرن چهارم هجری، رودکی سمرقندی، بازمی گردد. او که به عنوان پدر شعر فارسی شناخته می شود، اقدام به منظوم ساختن داستان سندبادنامه کرده بود. این منظومه، گواهی بر محبوبیت و جایگاه این داستان ها حتی در اوایل دوره شکوفایی ادبیات فارسی دری است. متاسفانه، از منظومه رودکی تنها چند بیت پراکنده باقی مانده است که اغلب در متون تذکره نویسان و فرهنگ ها نقل شده اند. همین ابیات اندک، اهمیت فوق العاده این اثر را در تاریخ ادبیات فارسی نمایان می سازد و نشان می دهد که داستان های سندبادنامه از دیرباز مورد توجه بزرگان ادب ایران بوده اند. این تلاش رودکی، مبنایی برای ورود رسمی و جدی سندبادنامه به حوزه ادبیات مکتوب فارسی به شمار می آید.

اولین ترجمه به نثر فارسی دری

اهمیت سندبادنامه در عصر سامانیان به اندازه ای بود که نوح بن نصر سامانی، از پادشاهان علم پرور و ادب دوست آن دوره، دستور ترجمه آن را به نثر فارسی دری صادر کرد. این اقدام مهم در سال 339 هجری قمری توسط ابوالفوارس فناروزی صورت گرفت. ترجمه فناروزی، اولین نسخه منثور از سندبادنامه به زبان فارسی دری محسوب می شد که می توانست راه را برای دسترسی گسترده تر عموم مردم و اهل قلم به این داستان های حکمت آموز هموار کند. با این حال، با کمال تأسف، این ترجمه ارزشمند نیز، مانند بسیاری از آثار کهن دیگر، در گذر زمان از میان رفته است و امروزه اثری از آن در دست نیست. از بین رفتن این نسخه، خلأ بزرگی در مطالعات سندبادنامه و تاریخ نثر فارسی ایجاد کرده است، اما یاد آن در منابع تاریخی و ادبی، شاهدی بر اهمیت و محبوبیت دیرینه این کتاب است.

نسخه منظوم ازرقی هروی

در ادامه سیر تحولات سندبادنامه، در نیمه دوم قرن پنجم هجری، ازرقی هروی، شاعر نامدار آن دوره، نیز به منظوم ساختن این داستان ها همت گماشت. ازرقی که به قصیده سرایی و شاعری درباری شهرت داشت، تلاش کرد تا با استفاده از قریحه شعری خود، جذابیت های داستان سندبادنامه را در قالب نظم عرضه کند. این اقدام نشان دهنده تداوم علاقه به این داستان ها در میان شاعران و نیز تمایل به بازآفرینی آن ها در اشکال مختلف ادبی بود. اما متأسفانه، همانند منظومه رودکی و ترجمه فناروزی، منظومه ازرقی هروی نیز به دست ما نرسیده است و تنها از طریق ارجاعات در متون دیگر، از وجود آن آگاهی داریم. این امر بار دیگر بر این نکته تأکید می کند که نسخه های اولیه سندبادنامه، به دلایل نامعلوم، از گزند حوادث روزگار در امان نمانده اند و همین موضوع، ارزش نسخه های متأخر و به ویژه نسخه ظهیری سمرقندی را دوچندان می سازد.

ظهیری سمرقندی: آراینده نسخه ماندگار نثر فارسی (پاسخ اصلی به اثر کیست)

پس از تلاش های پراکنده و عمدتاً از دست رفته برای ترجمه و منظوم کردن سندبادنامه، نوبت به ادیب و کاتب برجسته ای رسید که اثری ماندگار و بی بدیل از این مجموعه داستان ها خلق کند. ابوالحسنی محمد بن علی بن محمد سمرقندی، معروف به ظهیری سمرقندی، شخصیت کلیدی در پاسخ به پرسش سندبادنامه اثر کیست به شمار می آید.

معرفی ظهیری سمرقندی

ظهیری سمرقندی، کاتب و ادیب پرآوازه قرن ششم هجری قمری، در عصری می زیست که نثر فارسی در حال گذر از مرحله سادگی به سوی آراستگی و فن پردازی بود. این دوره، موسوم به دوره سبک پردازی یا نثر فنی، با ویژگی هایی چون کاربرد گسترده آرایه های ادبی، واژگان غنی، و بهره گیری از نقل قول های عربی و فارسی شناخته می شود. ظهیری در چنین فضایی، با تسلط کم نظیر خود بر زبان و ادبیات فارسی و عربی، توانست نامی ماندگار از خود بر جای بگذارد. او نه تنها یک کاتب صرف بود، بلکه یک ادیب چیره دست به شمار می رفت که قادر به خلق نثری شیوا، پرمایه و هنرمندانه بود. درک اهمیت او، بدون شناخت بستر تاریخی و ادبی دورانش، امکان پذیر نیست؛ دوره ای که در آن، نوشتن به خودی خود یک هنر محسوب می شد و آراستگی لفظی، در کنار عمق معنا، ارزشمند تلقی می گردید.

نقش بی بدیل ظهیری در تدوین سندبادنامه

نقش ظهیری سمرقندی در تدوین سندبادنامه، فراتر از یک ترجمه یا بازنویسی صرف است. او با دیدگاهی هنری و ذوقی ادبی، این مجموعه داستان ها را از صورت ساده که احتمالاً در نسخه های پیشین وجود داشته، به نثر فنی و آراسته تبدیل کرد. این فرایند آراستگی به معنای صرفاً افزودن کلمات زیبا نبود، بلکه شامل بازسازی ساختاری، غنی سازی محتوایی، و تزریق روح ادبی به پیکره داستان ها بود. ویژگی های سبک نوشتاری او که سندبادنامه را متمایز ساخته، عبارتند از:

  • بهره گیری گسترده از آیات قرآن کریم و احادیث نبوی: ظهیری با تکیه بر دانش دینی و قرآنی خود، آیات و احادیث متعددی را به صورت طبیعی و هدفمند در جای جای متن گنجانده است. این امر نه تنها به اعتبار کلام می افزود، بلکه به محتوای اخلاقی و پندآموز داستان ها عمق بیشتری می بخشید و خواننده مسلمان را با متن پیوند می داد.
  • استفاده از سروده ها و زبانزدهای فارسی و عربی: او از اشعار و امثال و حکم رایج در هر دو زبان فارسی و عربی به وفور استفاده کرده است. این شگرد ادبی، به روان تر شدن متن، افزایش تأثیرگذاری کلام و نیز نشان دادن عمق دانش و تسلط او بر گنجینه های ادبی کمک می کرد.
  • کاربرد آرایه های گوناگون ادبی و صنایع بدیعی: نثر ظهیری سرشار از آرایه های ادبی نظیر سجع، جناس، استعاره، تشبیه و مراعات النظیر است. این صنایع، به متن جلوه ای موسیقایی و هنری می بخشید و آن را برای خواننده آن دوران، دلپذیرتر و جذاب تر می ساخت. هدف از این کار، صرفاً زینت بخشی نبود، بلکه افزایش قدرت اقناع و زیبایی شناسی متن بود.
  • توضیح اینکه این آراستگی چرا او را به مؤثرترین مؤلف نسخه کنونی تبدیل کرده است: این آراستگی، صرفاً یک سبک نگارشی نبود، بلکه رویکردی بود که سندبادنامه را از یک مجموعه داستان ساده به یک اثر ادبی فاخر و منبعی غنی از حکمت و ادب تبدیل کرد. ظهیری با این کار، نه تنها داستان ها را حفظ کرد، بلکه به آن ها زندگی و روح جدیدی بخشید که تا به امروز ماندگار مانده است. او با نثرپردازی هنرمندانه خود، سندبادنامه را به قالبی درآورد که نسل های بعدی توانستند از آن لذت ببرند و الهام بگیرند.

ظهیری سمرقندی با مهارت بی مانند خود، سندبادنامه را از یک روایت شفاهی یا متنی ساده، به اوج کمال نثر فنی فارسی رساند و آن را به اثری تبدیل کرد که همزمان آموزنده و دل نشین است.

چرا ظهیری سمرقندی مؤلف اصلی تلقی می شود؟

با وجود ریشه های باستانی سندبادنامه و تلاش های پیشین رودکی، ابوالفوارس فناروزی و ازرقی هروی، که متأسفانه آثارشان به دست ما نرسیده است، می توان با اطمینان گفت که نسخه ای که امروزه به عنوان سندبادنامه می شناسیم و از آن لذت می بریم، عمدتاً مدیون آراستگی و نثرپردازی هنرمندانه ظهیری سمرقندی است.

او نه تنها صرفاً یک ترجمه کننده بود، بلکه یک بازآفرین و هنرمند ادبی بود که با قدرت کلام و ذوق خود، جانی تازه به این داستان های کهن بخشید. ظهیری با سبک نوشتاری پیچیده و غنی خود، سندبادنامه را به یک اثر ادبی مستقل و درخشان تبدیل کرد که از نظر سبک شناسی، نمونه ای برجسته از نثر فنی قرن ششم هجری محسوب می شود. این بازآفرینی چنان جامع و تأثیرگذار بود که تمامی نسخه های بعدی فارسی، چه به صورت کامل و چه جزئی، تحت تأثیر مستقیم سبک و انتخاب های او قرار گرفتند.

بدون کار سترگ ظهیری، سندبادنامه احتمالاً به سرنوشت نسخه های پیشین خود دچار می شد و یا در قالب های ساده و کم ارزش تر باقی می ماند. او بود که با افزودن لایه های معنایی و زیبایی شناختی، این مجموعه داستان ها را به گنجینه ای ادبی مبدل کرد که نسل ها آن را خواندند، ستودند و از آن پند گرفتند. از این رو، هرچند ریشه های سندبادنامه در اعماق تاریخ نهفته است، اما مؤلف اصلی نسخه ماندگاری که امروز در دسترس ماست و ما را با جهان حکمت آمیز آن آشنا می کند، بی شک ظهیری سمرقندی است.

تصحیح ها، بازنویسی ها و آثار مرتبط متاخر

پس از آراستگی بی بدیل ظهیری سمرقندی، سندبادنامه در طول قرون متمادی مورد توجه محققان، ادیبان و حتی خوانندگان عمومی قرار گرفت. این توجه منجر به پیدایش تصحیح های علمی، بازنویسی های نوین و آثار مکملی شد که هر یک به نوعی به پویایی و ماندگاری این میراث ادبی کمک کرده اند.

تصحیح های مهم

با گذشت زمان، پیچیدگی های نثر فنی ظهیری و نیز فرسودگی نسخ خطی، نیاز به تصحیح و ویرایش های علمی را ضروری ساخت. از جمله تصحیح های مهم و معتبر سندبادنامه می توان به موارد زیر اشاره کرد:

  • تصحیح احمد آتش (1948 میلادی در ترکیه): این تصحیح که در خارج از ایران انجام شد، یکی از اولین تلاش های جدی برای ارائه متنی منقح از سندبادنامه بود. احمد آتش، با تلاش فراوان، نسخ خطی موجود را گردآوری و مورد بررسی قرار داد تا یک نسخه استاندارد از کتاب ارائه دهد. اگرچه این تصحیح گام مهمی به شمار می رفت، اما در بررسی های بعدی مشخص شد که خالی از اشکال نبوده و برخی از دشواری ها و خطاهای متنی در آن باقی مانده اند. با این حال، اهمیت آن در بازشناسی و معرفی مجدد این اثر بر کسی پوشیده نیست.
  • تصحیح محمدباقر کمال الدینی (1381 شمسی در ایران): این تصحیح که با دقت و وسواس علمی فراوان صورت گرفته است، یکی از معتبرترین و کامل ترین نسخه های سندبادنامه موجود در ایران به شمار می رود. محمدباقر کمال الدینی با بهره گیری از نسخ خطی متعدد و اعمال روش های دقیق تصحیح متون، توانست متنی پاک و نزدیک به اصل را از اثر ظهیری سمرقندی ارائه دهد. این تصحیح توسط مرکز پژوهشی میراث مکتوب و با همکاری مرکز بین المللی گفتگوی تمدن ها به چاپ رسید و به عنوان یک مرجع قابل اعتماد برای پژوهشگران و دانشجویان ادبیات شناخته می شود.

بازنویسی های نوین

برای تسهیل دسترسی نسل های جدید و مخاطبان عام، به ویژه کودکان و نوجوانان، به داستان های سندبادنامه، تلاش هایی برای بازنویسی و ساده سازی متن اصلی صورت گرفته است. این بازنویسی ها با حفظ روح اصلی داستان ها و پیام های اخلاقی آن ها، نثر پیچیده ظهیری را به زبانی ساده تر و روان تر برگردانده اند.

  • نمونه هایی از بازنویسی های ساده و روان: از جمله این بازنویسی ها می توان به کتاب شاهزاده و هفت وزیر فرزانه اثر مهدی نصیری دهقان اشاره کرد که توسط انتشارات شانی منتشر شده است. این گونه آثار، با هدف جذاب تر کردن داستان برای مخاطبان جدید و غیرمتخصص، به زبانی خودمانی تر و ساختاری سرراست تر نوشته شده اند تا موانع زبانی را از سر راه خوانندگان بردارند و امکان بهره مندی از حکمت های سندبادنامه را برای همگان فراهم آورند.

آثار مکمل

در کنار تصحیح ها و بازنویسی ها، برخی از پژوهشگران نیز به شرح و توضیح دشواری ها و لغات غریب متن سندبادنامه پرداخته اند تا درک عمیق تری از آن را برای خوانندگان ممکن سازند.

  • معرفی کتاب هایی مانند یادداشت های سندبادنامه تألیف علی محمد هنر: این اثر ارزشمند، به شرح دقیق واژگان، اصطلاحات و ابیات دشوار موجود در متن سندبادنامه ظهیری سمرقندی پرداخته است. یادداشت های سندبادنامه به عنوان یک راهنمای کامل، خوانندگان را در فهم معانی پنهان و نکات ظریف متن یاری می دهد و بسیاری از مشکلات و ابهامات متنی را برطرف می سازد. چنین آثاری نشان دهنده عمق و پیچیدگی سندبادنامه و نیز علاقه پایدار جامعه ادبی به کاوش در لایه های آن است.

خلاصه داستان سندبادنامه: طرح کلی پند و عبرت

سندبادنامه، در هسته خود، داستانی از حکمت، سیاست، و تدبیر است که در قالب یک روایت پادشاهی عادل به نام کوردیس (یا دیگر نام های مشابه در نسخه های مختلف) در کشور هندوستان، روایت می شود. این پادشاه فرزندی دارد که تا سن جوانی، هیچ علم و دانشی نیاموخته و از درک رموز زندگی و کشورداری عاجز است. این وضعیت، پادشاه را نگران آینده حکومت و فرزندش می سازد.

برای رفع این معضل، پادشاه حکیمان و فلاسفه کشور را گرد هم می آورد. از میان آن ها، حکیمی دانا و باتدبیر به نام سندباد (یا سندباج) مسئولیت آموزش شاهزاده را بر عهده می گیرد. سندباد، طی شش ماه، تمامی علوم و فنون لازم، از جمله نجوم، فلسفه، سیاست و اخلاق را به شاهزاده می آموزد و او را برای جانشینی پادشاه آماده می کند. در پایان این دوره آموزش، سندباد با محاسبه ای نجومی، به این نتیجه می رسد که در روز مشخصی، شاهزاده در معرض بلای آسمانی و خطر جدی قرار خواهد گرفت. برای دفع این بلا، او به شاهزاده توصیه می کند که هفت شبانه روز مطلقاً سکوت اختیار کند و هیچ سخنی نگوید.

پس از اتمام دوره آموزش و بازگشت شاهزاده به دربار، یکی از کنیزکان یا زنان دربار، با دسیسه و تحریک، شاهزاده را به خیانت به پادشاه متهم می کند. پادشاه که از سکوت شاهزاده در برابر این اتهامات ناراحت و خشمگین است، قصد مجازات او را دارد. در این میان، هفت وزیر دانا و خیرخواه پادشاه برای نجات شاهزاده وارد عمل می شوند. هر یک از این وزیران، در طول هفت روزی که شاهزاده باید سکوت کند، هر روز داستانی را برای پادشاه نقل می کنند. این داستان ها، همگی درباره عواقب شتابزدگی در قضاوت، اهمیت شنیدن همه جوانب قضیه، و مکرهای زنان هستند و هدفشان قانع کردن پادشاه برای به تأخیر انداختن حکم مجازات شاهزاده است. در مقابل، زن دسیسه گر نیز هر روز داستانی در مذمت مردان و تایید گناهکار بودن شاهزاده نقل می کند تا پادشاه را به مجازات ترغیب کند.

پس از گذشت هفت روز و پایان دوره سکوت شاهزاده و حکایت های وزیران، شاهزاده لب به سخن می گشاید و با بیان سخنان حکمت آمیز و ارائه ی دلایل محکم، بی گناهی خود را ثابت می کند و دروغگویی زن را فاش می سازد. در نهایت، پادشاه از تدبیر حکیم سندباد و وفاداری وزیرانش خشنود می شود و به داشتن چنین فرزندی که آراسته به زیور حکمت است، افتخار می کند. داستان سندبادنامه با شکرگزاری پادشاه به درگاه خداوند و کناره گیری او از سلطنت به نفع فرزند شایسته اش و پرداختن به امور آخرت، به پایان می رسد. پیام اخلاقی داستان، اهمیت تدبیر، صبر، پرهیز از شتابزدگی، و ارزش حکمت و دانش در حکمرانی و زندگی فردی است.

طرح داستان در داستان سندبادنامه، به شیوه ای ظریف و اثرگذار، پندها و حکمت های عملی را در لایه های پنهان روایت جای داده است.

نتیجه گیری

پاسخ به این پرسش که سندبادنامه اثر کیست؟ به سادگی انتساب یک اثر به یک خالق واحد نیست، بلکه مستلزم درکی عمیق از سیر تکوینی و پیچیده یک میراث فرهنگی است. همانطور که بررسی شد، سندبادنامه نه یک محصول منفرد، بلکه حاصل یک فرآیند طولانی و چندلایه از داستان سرایی شفاهی و کتبی، ترجمه، و بازآفرینی در طول قرون و در بستر فرهنگ های متعدد است. ریشه های آن به اعماق تاریخ و تمدن های باستانی شرق بازمی گردد و در گذر زمان، از طریق زبان های پهلوی و عربی، به ادبیات فارسی راه یافته است.

در این میان، نقش ظهیری سمرقندی، ادیب برجسته قرن ششم هجری، بی بدیل و محوری است. در حالی که تلاش های پیشین شاعران بزرگی چون رودکی و ازرقی هروی، و نیز ترجمه منثور ابوالفوارس فناروزی، راه را برای ورود این داستان ها به ادبیات فارسی هموار کرده بودند، اما این آثار یا به دست ما نرسیده اند و یا به صورت پراکنده باقی مانده اند. ظهیری سمرقندی با قدرت شگفت انگیز قلم و تسلط بی نظیر خود بر نثر فنی، سندبادنامه را از صورت ساده ای که احتمالاً در آن زمان رواج داشته، به اوج کمال رساند. او با بهره گیری از آیات و احادیث، اشعار و امثال، و آرایه های ادبی گوناگون، متنی چنان شیوا، غنی و دل نشین پدید آورد که تا به امروز به عنوان نسخه فاخر و معیار سندبادنامه در ادبیات فارسی شناخته می شود. بنابراین، هرچند مؤلف اصلی این داستان ها یک فرد نیست، اما آراینده و تثبیت کننده نسخه ماندگاری که ما امروز از آن بهره می بریم، بی شک ظهیری سمرقندی است.

اهمیت سندبادنامه نه تنها در محتوای پندآموز و اخلاقی آن است که آداب کشورداری و حکمت عملی را آموزش می دهد، بلکه در جایگاه آن به عنوان یک اثر ادبی بی زمان است که تأثیر عمیقی بر داستان سرایی و نثر فارسی گذاشته است. این کتاب، گنجینه ای ارزشمند در ادبیات فارسی و شاهدی بر توانایی های زبانی و هنری بزرگان ادب ایران زمین است که جایگاه آن را در گنجینه داستان سرایی جهان تثبیت کرده است.

دکمه بازگشت به بالا