انحلال نکاح از طريق فسخ
منحل شدن نکاح از طریق فسخ، موجب حرمت نمیشود؛ چون طلاق محقق نشده هر چند فسخ متعدد و زیاد باشد، باعث حرمت نمیشود. زنی که ۳ بار طلاق داده شده است برای ازدواج مجدد با همسر اول خود باید با مرد دیگری ازدواج کرده و نزدیکی صورت گیرد و بعد از جدایی عده خود را نگه دارد و به این همسر دیگر؛ محلل گفته میشود؛ نزدیکی باید از ناحیه مرد صورت گیرد و وی عاقل و بالغ باشد، پس بنابراین نکاح با بچه ولو اینکه نزدیکی هم بکند چه وقتی که نزدیکی میکند، علامت بلوغ هم هست فایدهای هم ندارد. امکانات حقوقی متنوعی نظیر ، مشاوره وکالت رایگان تلفنی در تهران وکیل برای شما در نظر گرفته ایم تا به سرعت و دقت به پرونده خود رسیدگی کنید.
عدم رضایت محلل در طلاق
- زن میتواند در زمان ازدواج با محلل با وی شرط بگذارد که برای مطلقه ساختن خود وکیل باشد.
- همسر سابق زن میتواند به عنوان وکیل جهت جدایی زن و مرد باشد.
چون نکاح قابل فسخ نیست، شرط نتیجه در این شرایط وجود ندارد؛ زیرا طلاق حکم است و از حقوق مرد به حساب میآید، اما شرط وکالت میتوانیم بکنیم و زن یا مرد وکیل بشود که هر وقت خواست آن زن را مطلقه بکند و بعد هم زن عده اش را نگه بدارد و مجددا به خانه و زندگی قبلی خودش بر گردد. جدا شدن زن از محلل ممکن است از طریق طلاق، و فوت محقق شود اما نکاح و نزدیکی باید صورت گرفته باشد؛ بنابراین یکی از موانع نکاح که آن را مانع موقت مینامیم و موقتا آن بر مرد حرام میشود با محلل میتواند حلال شود، سه طلاقه است.
حرمت ابدی ناشی از نه طلاق مردی که همسر خود را ۹ بار طلاق دهد، نه طلاقه گویند که در صورتی این اتفاق میافتد که ۶ بار از طلاق آن رجعی باشد و در این حالت زن نسبت به همسر خود حرام مؤبد خواهد بود. طلاق رجعی عبارتست از طلاقی که مرد همسر خود را طلاق میدهد و در زمان عده به او رجوع کرده و نزدیکی میکند و سپس او را طلاق میدهد. ماده ۱۰۵۸ قانون مدنی: زن هر شخصی که به نه طلاق که شش تای آن عدی است مطلقه شده باشد، برآن شخص حرام مؤبد میشود.
مردی با زنی ازدواج کرد و آن زن را طلاق داده و در عده رجوع کرده و با او نزدیکی کرده و مجددا او را طلاق داده، در عده رجوع کرده با او نزدیکی کرده بار سوم هم او را طلاق داده با توجه به ان ماده ۱۰۷۷ چون سه تا طلاق محقق شد و دو رجوع قبل آن محقق شد، پس بار سوم آن زن موقتا بر او حرام میشود، مگر آن که محلل بگیرد. فرض بر این میگیریم که زن محلل گرفت (شوهر دیگری کرد) و با ان شوهر نزدیکی کرد، آن شوهر از او جدا شد، حالا با طلاق و هر وسیلهای که شرعا موجب انفساخ نکاح و گسیختن نکاح آن زن و شوهر دومش شده، بعد آن مرد که او را طلاق داده مجددا او را به ازدواج خودش در میآورد، باز دو بار آن مسئله طلاق رجعی که گفته شد.
یعنی با او نکاح میکند و او را طلاق میدهد، در عده رجوع میکند با او نزدیکی میکند و مجددا او را طلاق میدهد و باز بار دوم هم همین طور باز بار سوم که این اتفاق میافتد، همان مساله محلل پیش میآید. با نظر پس تا اینجا شش تا طلاق انجام شده که دو تا از این شش تا عدی بوده یعنی ۴ تا عدی بوده اگر بار سوم همین مساله تکرار شد و نه طلاق شد طبیعی است که دو تا عدی میشود دو تا و چهار تا میشود شش تا و طلاق نهم دیگر، قابل رجوع نیست آن زن بر او حرام موبد میشود و هرگز نمیتواند به عقد خودش در بیاورد. موانع نکاح کفر یکی دیگر از موانع نکاح کفر است.
- کفر (کافر)؛ عبارتست از شخصی که به وحدانیت خدا یا رسالت پیامبر اسلام با یکی از ضروریات دین معتقد نباشد.
- مسلمان؛ عبارتست از شخصی که به وحدانیت خدا یا رسالت پیامبر اسلام یا یکی از ضروریات دین معتقد باشد.
ضروریات دین عبارتند از: نماز، ذکات، روزه، حج، جهاد، اما خمس ضروریات دین نیست و شیعه ان را دارند و اهل سنت آن را ندارند و همچنین امر به معروف و نهی از منکر را اهل سنت ندارند، اگر کسی گفت من خمس را قبول ندارم مرتد نیست اما اگر کسی گفت من زکات را در اسلام قبول ندارم، این منکر ضروری دین شده است. ضروریات دین؛ عبارتست از باورهایی که باید تمام مسلمانان آن را قبول داشته باشند. اگر یکی از ضروریات دین را قبول نداشته باشد، آن کافر محسوب میشود. باور داشتن ضروریات دین به دو شکل است:
- شخصی که اسلام میآورد، عاقل و بالغ باشد و شهادت آورده باشد؛ (مثلا یک فرد مسیحی بعدا به اسلام روی میآورد).
- شخصی را حکم به اسلام میکنیم (طفلی که پدر یا مادرش مسلمان بوده باشد). و آن طفل مسلمان تلقی میشود؛ یعنی زمانیکه نطفه اش بسته شد و در رحم مادرش بوده، در این صورت پدرش یا مادرش یا هر دو اگر مسلمان باشند کافی است و آن طفل مسلمان میباشد و بچه ای که به دنیا میآید مسلمان تلقی میشود، حالا چه فایدهای دارد که بچه ای که نه میتواند فکر بکند نه اختیاری دارد.
یعنی طفلی که توی گهواره است این مسلمان بودن یا مسلمان نبودن ان چه نتیجهای دارد؛ نتیجهاش این است که ما در باب ارث مثلا میگوییم که یکی از موانع ارث، کفر است. این بچه اگر پدر یا مادرش که مسلمان هستند از دنیا بروند یا حتی اگر کافر باشند از دنیا بروند، این بچه از اینها ارث میبرد در حالیکه این بچه کافر بود، خود کفرش مانع ارث بردن از مسلمان میشده است. برای افرادی که امکان حضور در جلسه حضوری یا تلفنی با وکیل را ندارند، خدمت حقوقی دیگری است که توسط بنیاد وکلا ارائه میشود. مسلمان مستقل و مسلمان تبعی مسلمان دو گونه است:
- مسلمان مستقل و حقیقی (شخص به اختیار خود اسلام میآورد).
- مسلمان حکمی و تبعی (به واسطه والدین خود مسلمان میشود).
- کافر مستقل (شخصی که از ابتدا اسلام را قبول نداشته است، یا مسلمانی که از دین اسلام بر میگردد).
- کافر تبعی و حکمی (طفلی است که به واسطه والدین کافر خود کافر میشود و در زمان بستن نطفه کافر میباشد).
- کافر اصلی به شخصی گویند که به صورت تبعی یا به صورت مستقل کافر بوده است.
- کافر مرتد به شخصی گویند که دین اسلام را رد کرده است.
اول مسلمان بوده بعد، از اسلام برگردد و این برگشتن آن است که یا میگوید من اصلا اسلام را قبول ندارم یا اینکه یکی از ضروریات دین را منکر میشود که به آن مرتد میگویند. اگر اسلام فردی، اصلی باشد و از دین اسلام برگردد مرتد فطری گویند؛ یعنی زمانیکه نطفهاش منعقد شده یا پدر یا مادرش مسلمان بودند و حالا از اسلام برگردد به آن مرتد فطری گویند. اگر شخصی که مسلمان شده بود، بعد از مدتی از اسلام برگشت نماید، او را مرتد ملی گویند؛ در این مقاله به بررسی انحلال نکاح و اسباب انحلال نکاح خواهیم پرداخت . ازدواج به عنوان پیوندی مقدس همواره مورد احترام قانونگذار قرار داشته است . به همین دلیل در شرع و قانون قواعد ویژه ای برای حفظ سلامت آن تدوین شده است . اما این رابطه همیشه به نتیجه مطلوب خود یعنی دوام زوجیت ختم نمی شود .
انحلال نکاح چیست
عقد ازدواجی که میان زن و مرد بسته می شود ممکن است که بدلیل برخی مسائل منحل بشود . انحلال عقد نکاح به معنی آن است که عقدی که با تمام به وجود آمده است و آثار خود را برجای گذاشته است ، پس از مدتی بدلیلی منحل شود . نکته مهمی که در خصوص انحلال عقد نکاح وجود دارد این است که آثاری که تا پیش از انحلال نکاح به سبب عقد نکاح بوجود آمده اند کماکان معتبر و صحیح هستند و انحلال نکاح خللی به آثاری که از قبل بوجود آمده است وارد نمی کند . مثلا در صورتی که پیش از انحلال نکاح فرزندی بدنیا آمده باشد ، نَسَب مشروعی دارد . این مورد یکی از تفاوت های انحلال نکاح با بطلان نکاح است .
اسباب انحلال نکاح
در ماده 1120 قانون مدنی موارد و اسباب انحلال عقد نکاح مشخص شده اند . بر اساس این ماده ” عقد نکاح به فسخ یا به طلاق یا به بذل مدت در عقد انقطاع منحل می شود ” . بر اساس این ماده اسباب انحلال نکاح را می توان شامل موارد ذیل دانست : فسخ نکاح به عنوان یکی از موارد انحلال نکاح ، روشی است که به موجب آن هریک از زن و مرد می توانند در شرایط معین و بدون رعایت تشریفات طلاق ، از هم جدا شوند . مثلا در مورد یا عیوب مردان برای فسخ نکاح ، می توان نکاح را منحل کرد . برای اطلاعات بیشتر در مورد کلیک کنید . یکی دیگر از عوامل انحلال نکاح است . طلاق بعنوان شناخته شده ترین روشی که در عمل مورد استفاده زوجین قرار می گیرد ، شرایطی دارد که در صورت مراجعه به می تواند بصورت ، و صورت پذیرد . بذل مدت به معنای بخشیدن مدت باقی مانده عقد از طرف مرد به زن است .
علاوه بر مواردی که ذکر شد ، یکی دیگر از عللی که سبب انحلال عقد ازدواج می شود ، فوت زن یا مرد است . علاوه بر این ، در صورتی که فرد غایب مفقودالاثر هم شود ، با گذشت مدت زمانی از غیبت او می توان حکم موت فرضی وی را از دادگاه گرفت که به موجب آن عقد نکاح منحل می شود و زن می تواند پس از نگه داشتن ، با دیگری ازدواج کند . برای دریافت اطلاعات بیشتر در مورد انحلال نکاح و موارد آن به مراجعه کنید . کارشناسان مرکز نیز آماده اند تا با ارائه خدماتی در زمینه به سوالات شما عزیزان پیرامون انحلال نکاح و موارد آن پاسخ دهند . مثلا یک مسیحی مسلمان شده بود، بعد از مسلمان شدن از اسلام برگشت آن را مرتد ملی میگوییم. در صورت نیاز به دریافت اطلاعات تکمیلی میتوانید با متخصصین بنیاد وکلا در ارتباط باشید.