گذری بر تاریخ ارومیه | قدمت، فرهنگ و جاذبه های کهن شهر
گذری به تاریخ ارومیه
شهر ارومیه، مروارید آذربایجان و یکی از کهن ترین شهرهای ایران، با قدمتی چند هزار ساله، در طول تاریخ همواره به عنوان گذرگاهی استراتژیک و صحنه رویدادهای سرنوشت ساز نقش آفرینی کرده است. این شهر در دشت حاصلخیز ارومیه و در جوار دریاچه ای به همین نام، در مسیر ارتباطی مهم میان قفقاز، میان رودان و آسیای صغیر قرار داشته است. بررسی تاریخ ارومیه، پرده از رازهای تمدن های باستان، کشمکش های قدرت و همزیستی فرهنگ ها برمی دارد و اهمیت این خطه را در هویت تاریخی ایران آشکار می سازد.
سفر به دل تاریخ ارومیه، تنها مرور حوادث و وقایع نیست، بلکه درک عمیق از سیر تحولات فرهنگی، اجتماعی و سیاسی سرزمینی است که مقاومت و پویایی آن در برابر دگرگونی های روزگار، ستودنی است. این مقاله به بازخوانی قدمت شهر ارومیه از دوران پیش از اسلام تا عصر معاصر می پردازد و ابعاد مختلف تاریخ آن را تحلیل می کند تا علاقه مندان به تاریخ ایران، پژوهشگران و گردشگران بتوانند درکی جامع از پیشینه تاریخی این شهر کهن کسب کنند.
ریشه ها و نام گذاری: ارومیه، از اور تا رضائیه
نام گذاری شهرها اغلب بازتابی از هویت تاریخی، جغرافیایی یا فرهنگی آن هاست. ارومیه نیز از این قاعده مستثنی نیست و نام های متعددی را در طول تاریخ به خود دیده است که هر یک گوشه ای از گذشته پربار آن را روایت می کنند. موقعیت جغرافیایی خاص ارومیه، یعنی قرار گرفتن در دشتی حاصلخیز و در کنار دریاچه ای شور، تأثیر بسزایی در نام گذاری و اهمیت آن داشته است.
معنای نام ارومیه و ریشه های باستانی آن
در باب ریشه شناسی نام «ارومیه» نظریه های مختلفی مطرح شده است. یکی از رایج ترین نظریه ها این است که این نام از دو بخش «اور» و «میه» تشکیل شده است. «اور» در زبان آشوری به معنای شهر است (همانند اورشلیم به معنای شهر آشتی)، و «میه» نیز ریشه ای آرامی دارد و به معنای «آب» است. بر این اساس، ارومیه به معنای «شهر آب» تعبیر می شود که با توجه به قرار گرفتن آن در کنار دریاچه ارومیه و وفور منابع آبی در دشت حاصلخیز اطراف، کاملاً منطقی به نظر می رسد. در هزوارش پهلوی نیز واژه آرامی «میاه» به معنای آب خوانده می شود.
در متون کهن ایرانی، دریاچه ارومیه با نام «چیچست» شناخته می شد که ریشه ای اوستایی دارد و به معنای درخشنده و شفاف است. این نام احتمالاً به دلیل شوری و ذرات نمک فراوان دریاچه که باعث درخشندگی آن می شد، به کار می رفته است. استرابن، مورخ یونانی سده اول میلادی، این دریاچه را «کپوتا» نامیده که پورداود آن را برگرفته از واژه «کپوت» (کبود) در فارسی باستان می داند. در منابع اسلامی نیز از نام هایی چون «دریای کبوذان» یا «کبودان» برای دریاچه استفاده شده است. همچنین، نام «اورمی» یا «اورمو» در میان مردم محلی و «ارم» در برخی متون قدیمی به چشم می خورد.
در دوره پهلوی، به دلیل علاقه رضاشاه، نام این شهر به «رضائیه» تغییر یافت، اما پس از انقلاب اسلامی سال ۱۳۵۷، دوباره به نام تاریخی و کهن خود، «ارومیه» بازگشت.
موقعیت جغرافیایی و اهمیت استراتژیک ارومیه
ارومیه در شمال غرب ایران، در منطقه ای کوهستانی و در عین حال دشتی وسیع و حاصلخیز قرار گرفته است. این شهر در غرب دریاچه ارومیه و در دامنه کوه سیر واقع شده و ارتفاع آن از سطح دریا ۱۳۳۲ متر است. این موقعیت، ارومیه را از دیرباز به یک کانون مهم تبدیل کرده است. قرار گرفتن در چهارراهی میان قفقاز در شمال، میان رودان (بین النهرین) در جنوب غرب و آسیای صغیر در غرب، به این شهر یک اهمیت استراتژیک بی بدیل بخشیده است. این شاهراه حیاتی، ارومیه را به مرکزی برای تجارت، مبادلات فرهنگی و البته صحنه کشمکش های نظامی تبدیل کرده بود.
دشت ارومیه، با رودخانه های پرآب خود (مانند شهرچای یا برده سور)، کشاورزی غنی و امکانات زندگی مناسبی را فراهم آورده که از هزاره های دور، تمدن های مختلف را به خود جلب کرده است. این ویژگی ها، همراه با نقش محوری در مسیرهای ارتباطی، موجب شده تا ارومیه همواره در بطن تحولات منطقه ای و حتی فرامنطقه ای قرار گیرد و نقشی تعیین کننده در تاریخ آذربایجان و ایران ایفا کند.
ارومیه در دوران پیش از اسلام: گاهواره تمدن های کهن
قدمت شهر ارومیه به هزاران سال پیش بازمی گردد، زمانی که تمدن های کهن در این منطقه شکوفا شدند و آثار باستانی بسیاری از خود برجای گذاشتند. این دوران، سنگ بنای هویت تاریخی ارومیه را تشکیل می دهد و نشان دهنده اهمیت این منطقه در سیر تمدن بشری است.
کاوش های باستان شناسی و قدمت شهر ارومیه
شواهد باستان شناسی حاکی از آن است که شهر ارومیه در هزاره دوم پیش از میلاد مسیح تأسیس شده است. تل های باستانی متعدد در نزدیکی شهر، نظیر گوک تپه، دیگاله، ترمنی، احمد، سارالان، دیزه تپه و شمس حاجیان، گواه این قدمت دیرینه هستند. از این تل ها اشیای بسیار قدیمی به دست آمده است که اطلاعات ارزشمندی درباره زندگی، فرهنگ و تمدن مردمان باستانی این سرزمین به ما می دهند. این کشفیات، جایگاه ارومیه را به عنوان یکی از مراکز مهم تمدنی در منطقه شمال غرب ایران تثبیت می کند.
نفوذ اورارتوها، آشوریان و امارت منا
در اواخر هزاره دوم و اوایل هزاره اول پیش از میلاد، منطقه ارومیه در قلب قلمرو پادشاهی باستانی اورارتو قرار داشت. اورارتوها که دارای ارتباطات زبانی با هوریان آناتولی بودند، شدیداً تحت تأثیر تمدن قدرتمند آشوریان قرار داشتند. درست در جنوب دریاچه ارومیه، شهر و امارت «منا» واقع شده بود که در قرن هشتم پیش از میلاد، در برابر قدرت فزاینده آشور، به رویارویی با اورارتو پرداخت. سارگون دوم، پادشاه آشور، در سال ۷۱۴ پیش از میلاد، اورارتویی ها را شکست داد، اگرچه شاهان اورارتو تا قرن هفتم پیش از میلاد همچنان حضور خود را در منطقه حفظ کردند. این درگیری ها نشان دهنده موقعیت استراتژیک منطقه ارومیه و اهمیت آن برای امپراتوری های بزرگ آن زمان است.
تسلط امپراتوری های بزرگ و نقش رومیان در منطقه
در ادوار بعدی، منطقه ارومیه تحت نفوذ و تسلط امپراتوری های بزرگ تری قرار گرفت. برای مدتی، این شهر تحت تسلط رومیان بود که نشان دهنده گستره نفوذ این امپراتوری قدرتمند در شرق است. همچنین، این منطقه به عنوان استان «نور شیراکان» یا استان شانزدهم «ارمنستان بزرگ» شناخته می شد که تا سال ۳۸۷ میلادی ادامه داشت. این ادوار، موجب تبادل فرهنگی و سیاسی میان ارومیه و تمدن های بزرگ آن زمان شد و لایه های مختلفی به هویت تاریخی این شهر افزود. این تاریخ پرفراز و نشیب، ارومیه را به گنجینه ای از اطلاعات باستان شناسی و تاریخی تبدیل کرده است.
ارومیه در دوران اولیه اسلامی: فتوحات و جغرافیای تاریخی
با ورود اسلام به ایران، ارومیه نیز همچون بسیاری از شهرهای دیگر، وارد دوره جدیدی از تاریخ خود شد که با فتوحات، تغییرات سیاسی و فرهنگی همراه بود. جغرافیدانان مسلمان در قرون اولیه اسلامی، توصیفات مهمی از این شهر ارائه کرده اند که به درک جایگاه آن در آن دوران کمک می کند.
فتح ارومیه و آغاز دوره اسلامی
فتح ارومیه در سال های اولیه گسترش اسلام در ایران رخ داد. روایت های تاریخی متعددی در این زمینه وجود دارد. بنا بر یک روایت، «صدقه بن علی»، از خدمه عضدالدوله دیلمی، ارومیه را فتح کرد و قلعه های متعددی در آنجا بنا نمود. روایت دیگری حکایت از آن دارد که «عتبة بن فرقد»، از سرداران اعزامی عمر در سال ۲۰ هجری قمری (۶۴۰ میلادی) برای فتح موصل، ارومیه را نیز تصرف کرد. این فتوحات، آغازگر دوران اسلامی در این شهر بود و به تدریج منجر به تغییرات فرهنگی و مذهبی در منطقه شد.
توصیف ارومیه در سفرنامه ها و متون جغرافیدانان اسلامی
جغرافیدانان برجسته قرن چهارم هجری قمری، نظیر ابن حوقل، اصطخری و مقدسی، در آثار خود به توصیف ارومیه پرداخته اند. آن ها جایگاه این شهر را در میان شهرهای آذربایجان (پس از اردبیل و مراغه) در رتبه سوم قرار داده و بر پرآب بودن، غنای میوه و حاصلخیزی آن تأکید کرده اند. مقدسی، ارومیه را در محدوده ارمنستان قرار داده و اشاره می کند که از شهر دوین اداره می شده است. این توصیفات، تصویری از یک شهر پررونق و دارای اهمیت اقتصادی و کشاورزی را در ذهن ترسیم می کند.
در این دوره، ارومیه بر سر بزرگراه مهمی قرار داشت که اردبیل را به مراغه، سپس ارومیه، برکری (در شمال غرب دریاچه وان) و آمِد متصل می کرد. این موقعیت بر سر شاهراه های مهم تجاری و ارتباطی، اهمیت اقتصادی و استراتژیک ارومیه را دوچندان می کرد. با توجه به اینکه در آن زمان تبریز هنوز اهمیت چندانی نداشت، جاده به سمت جنوب منحرف می شد تا از شهرهای اصلی منطقه از جمله ارومیه عبور کند. این انحراف ممکن است تحت تأثیر حضور گروه های نافرمان در شمال آذربایجان نیز بوده باشد.
حکومت های محلی و تحولات منطقه در قرون اولیه اسلامی
در قرون اولیه اسلامی، منطقه ارومیه شاهد ظهور و سقوط حکومت های محلی و درگیری های منطقه ای بود. در دوره سیطره دیلمیان بر آذربایجان، «جستان بن شرمزن» به عنوان یکی از جنگجویان وفادار دیسم کرد، در ارومیه نقش آفرینی کرد. او در مقطعی، ارومیه را ترک کرده و سپس با بازگشت به شهر، دور آن دیوار کشید و پادگانی مستحکم ساخت. درگیری های او با پسران مرزوبان و دیگر قدرت های محلی، نشان دهنده وضعیت ناآرام و پر از کشمکش منطقه بود.
یکی دیگر از تحولات مهم این دوره، اشغال آذربایجان توسط غزها (اغوزها) در سال های ۴۲۰-۴۳۲ هجری قمری (۱۰۲۹-۱۰۴۱ میلادی) بود. در این زمان، «ابوالهیجا بن ربیب الدوله»، رئیس کردهای هذبانی و حاکم ارومیه بود. او در برابر اغوزها مقاومت کرد و روایت ها از نابودی ۲۵ تا ۳۰ هزار نفر از آن ها در نزدیکی یک پل توسط وی سخن می گویند. بخشی از اغوزها پس از این درگیری ها در ارومیه ساکن شدند و این سکونت، گاه به دلیل ازدواج فرمانده اغوزها با یکی از بستگان وهسودان، حاکم وقت آذربایجان، صورت گرفته بود. این دوران، ترکیبی از مقاومت های محلی، مهاجرت ها و تغییرات جمعیتی را برای ارومیه به ارمغان آورد.
از سلجوقیان تا تیموریان: کشمکش ها، ویرانی ها و بازسازی ها در تاریخ ارومیه
دوران میانی تاریخ ایران، از سلجوقیان تا تیموریان، برای ارومیه نیز دوره ای پر از فراز و نشیب، جنگ ها، ویرانی ها و تلاش برای بازسازی بود. این دوره، گواه پایداری این شهر در برابر سختی های فراوان است.
ارومیه در عصر سلجوقی و حملات قزل ارسلان
با روی کار آمدن سلسله سلجوقی، ارومیه نیز تحت نفوذ این امپراتوری قرار گرفت. در محرم ۴۵۵ هجری قمری (ژانویه ۱۰۶۳ میلادی)، سلطان طغرل از ارومیه گذر کرد. در سال ۵۴۴ هجری قمری (۱۱۴۹ میلادی)، ارومیه در اختیار ملک محمد بن محمود بن محمد، برادرزاده و داماد مسعود بن محمود بن ملکشاه بود. اما این آرامش نسبی دوامی نداشت. در پی نزاع آخرین طغرل سلجوقی با عمویش، قزل ارسلان با حمایت امیر حسن بن خفجخ، ارومیه را در سال ۵۸۵ هجری قمری (۱۱۸۹ میلادی) محاصره کرد. شهر در نتیجه این محاصره تسخیر، تاراج و به ویرانی کشانده شد. این واقعه نشان دهنده آسیب پذیری شهر در برابر قدرت های منطقه ای و تغییرات سیاسی بود.
یاقوت حموی، جغرافیدان نامی، در سال ۶۱۷ هجری قمری (۱۲۲۰ میلادی) که از ارومیه دیدن کرده، از نبود امنیت و ضعف حکمران وقت، ازبک بن پهلوان، سخن می گوید. این وضعیت ناامن، بر زندگی مردم و توسعه شهر تأثیر منفی گذاشته بود.
حضور خوارزمشاهیان و عمارت سه گنبد ارومیه
در جریان حکومت جلال الدین خوارزمشاه بر آذربایجان، ارومیه، سلماس و خوی در حوزه امیره ی سلجوقی قرار داشتند. در سال ۶۲۳ هجری قمری (۱۲۲۶ میلادی)، ترکمان های ایوایی ارومیه را تسخیر کرده و خراج وضع نمودند، اما با شکایت امیره، جلال الدین قشونی فرستاد و ترکمانان را شکست داد. همچنین، سرداران گرجی شلوا و ایوانه، برای مدتی مرند، سلماس، ارومیه و اشنویه را در اختیار گرفتند.
در سال ۶۲۸ هجری قمری (۱۲۳۰-۱۲۳۱ میلادی)، جلال الدین خوارزمشاه که تحت فشار شدید مغولان قرار داشت، زمستان را در ناحیه ارومیه-اشنو گذراند. حضور او در این منطقه، ممکن است توضیحی برای ساخت عمارت مشهور سه گنبد ارومیه باشد و حتی برخی بر این باورند که وی در ارومیه تدفین شده است. سه گنبد امروزه یکی از مهم ترین بناهای تاریخی ارومیه و نمادی از آن دوران است.
دوران ایلخانی و تیموری و نقش ایل افشار در ارومیه
پس از حمله مغول و تأسیس دولت ایلخانی، ارومیه نیز وارد دوران جدیدی شد. بنا بر وقایع نامه های محلی، تیمور در سال ۸۰۲ هجری قمری (۱۴۰۰ میلادی)، ارومیه را به عنوان تیول به گرگین بیگ از ایل افشار اعطا کرد. او در دژ توپراق قلعه، در نزدیکی ارومیه مستقر شد. ایل اوصانلو افشار، به منظور سرکوب کردها و عشایر شورشی به ارومیه فرستاده شدند و گرگین بیگ اوصانلو به حکومت ارومیه منصوب گردید. پس از وفات او، فرزندش الامه سلطان و سپس برادر کهترش یادگار سلطان، حکومت ارومیه را بر عهده گرفتند. در این دوره، برای مدت سه سال، شهر ارومیه از پرداخت مالیات دیوانی معاف شد که نشان دهنده اهمیت و نیاز به بازسازی آن پس از سال ها جنگ و ویرانی بود. این دوران، به تدریج پایه های حضور قدرتمند ایل افشار را در منطقه ارومیه بنا نهاد.
ارومیه در عصر صفویه و افشاریه: تحولات مذهبی و سیاسی
دوران صفویه و افشاریه، فصول پرآشوب و مهمی در تاریخ ارومیه محسوب می شود. در این برهه زمانی، ارومیه کانون تحولات مذهبی، سیاسی و نظامی بود و نقش کلیدی در روابط ایران با امپراتوری عثمانی ایفا می کرد.
سیاست های صفویه و گسترش تشیع در ارومیه
با روی کار آمدن صفویان و رسمیت یافتن مذهب تشیع در ایران، منطقه ارومیه نیز تحت تأثیر این تحولات قرار گرفت. بنابر تاریخ عالم آرای عباسی، در سال ۱۵۵۹ میلادی و در دوره شاه طهماسب کبیر، به دلیل شاهسون شدن کردهای برادوست، مناطق ترگور و مرگور به آن ها واگذار شد. شاه عباس کبیر نیز در سال ۱۰۱۲ هجری قمری (۱۶۰۳ میلادی)، به امیرخان برادوست، حکومت ارومیه و اشنویه را واگذار کرد، چرا که وی تسلیم عثمانی ها نشده بود.
با این حال، به نظر می رسد نوکیشی به تشیع در میان مردم بومی ارومیه در دوران صفویه، حالتی ایزوله و محدود داشته است، به طوری که حتی امروز نیز بسیاری از کردها و روستاییان منطقه بر مذهب تسنن هستند. نفوذ طریقت نقشبندی، یکی از جریان های مهم تصوف سنی، در این منطقه گسترده بود. گواه این امر، اعدام شیخ محمود ارموی، از رهبران این طریقت با ده ها هزار پیرو دوآتشه، توسط سلطان مراد عثمانی در سال ۱۰۴۹ هجری قمری (۱۶۳۹ میلادی) در دیاربکر است. این وقایع نشان دهنده پیچیدگی های مذهبی و قومی در منطقه ارومیه در آن زمان بود.
سفرنامه اولیای چلپی: تصویری از ارومیه قرن هفدهم
یکی از ارزشمندترین منابع برای درک وضعیت ارومیه در دوران صفویه، سفرنامه اولیای چلپی، جهانگرد و وقایع نگار عثمانی است. وی در سال ۱۰۶۵ هجری قمری (۱۶۵۵ میلادی) به ارومیه سفر کرده و جزئیات فراوانی از این شهر ارائه داده است. او برج و باروی شهر را با دیوارهای گچ مالی شده توصیف می کند که «همچون قویی سفید» به نظر می رسید. او به محیط ۱۰ هزار گامی شهر، ارتفاع ۷۰ ذراعی دیوارها و پهنای ۸۰ ذراعی خندق اطراف اشاره می کند. همچنین، او گزارش می دهد که پادگان شهر شامل ۴ هزار نفر سرباز و ۳۱۰ قبضه اسلحه بود و خان شهر ۱۵ هزار سرباز و ۲۰ هزار نوکر و خدمتکار داشت.
چلپی در ادامه، به وجود ۶۰ محله، ۶ هزار خانه و ۸ مسجد جامع در ارومیه اشاره می کند که از جمله آن ها مسجد اوزون حسن آق قویونلو بود. او همچنین از زندگی ۳۰۰ هزار روستایی در ۱۵۰ روستای دشت ارومیه سخن می گوید و شهر را «فوق العاده باشکوه» توصیف می کند. این توصیفات، ارومیه را به عنوان یک مرکز شهری بزرگ و پررونق در قرن هفدهم میلادی نشان می دهد.
نبردهای دوره افشاریه و نقش عثمانی ها در ارومیه
در سده هجدهم میلادی، سرنوشت ارومیه با ایل افشار مستقر در دشت ارومیه گره خورد. رؤسای این ایل، که به مقام بیگلربیگی (حاکم بزرگ) نائل آمده بودند، مکرراً با همسایگان خود می جنگیدند و حتی گاهی به شرق دریاچه ارومیه نیز لشکرکشی می کردند. این دوران، شاهد اوج گیری نبردهای ایران و عثمانی در منطقه بود.
عثمانی ها در نبرد سال ۱۷۲۴ میلادی، کردهای حکاری را برای مقابله با افشارها به خدمت گرفتند. وقتی ترک ها در سال ۱۷۲۵ میلادی بر این سرزمین مسلط شدند، حکومت موروثی طایفه قاسملو افشار را بر ارومیه، تحت عنوان «خانات ارومیه»، به رسمیت شناختند. نادرشاه افشار، پس از بازپس گیری مراغه، مهاباد و دیمدم در سال ۱۷۲۹، تلاش کرد ارومیه را نیز بازپس گیرد. اما حکیم اوغلو پاشا علی و رستم، پس از یک ماه مقاومت، در سال ۱۷۳۱ ارومیه را اشغال کردند و این شهر به رئیس ایل بنیان نشین حکاری واگذار شد. تنها پس از قرارداد ۱۷۳۶ میلادی بود که ترک ها از آذربایجان عقب نشینی کردند و ارومیه دوباره تحت سلطه ایران قرار گرفت. این دوران، به دلیل جنگ های پی درپی و تغییر حاکمیت ها، برای ارومیه بسیار پرچالش بود.
دوران زندیه و قاجاریه: از کشمکش داخلی تا نفوذ خارجی در ارومیه
دوران زندیه و قاجاریه برای ارومیه، مانند بسیاری از نقاط ایران، دوره ای پر از آشوب های داخلی و نفوذ فزاینده قدرت های خارجی بود. این شهر در این برهه ی تاریخی نیز به دلیل موقعیت استراتژیک خود، همواره در مرکز توجه قرار داشت.
ظهور آزادخان افغان و سقوط افشاریان
پس از انقراض سلسله افشاریان در سال ۱۱۶۱ هجری قمری (۱۷۴۸ میلادی)، «آزادخان افغان»، یکی از فرماندهان ارتش نادرشاه و فرزند یکی از رؤسای افغان، با استفاده از کشمکش های میان افشاریان، ابتدا به شهرزور رفت و سپس ارومیه را تصرف کرد. او ارومیه را با رضایت فتحعلی خان افشار گرفت و این شهر به پایتخت امیرنشین زودگذر آزادخان تبدیل شد. نام کوه «اوغان داغی» در شمال ارومیه نیز به نظر می رسد از نام این حاکم افغان به یادگار مانده باشد. این دوره، نشان دهنده ناپایداری سیاسی و ظهور قدرت های محلی پس از فروپاشی حکومت مرکزی بود.
درگیری های زندیه و قاجاریه بر سر کنترل ارومیه
در ادامه کشمکش های داخلی ایران، محمدحسن خان قاجار در سال ۱۱۶۹ هجری قمری (۱۷۵۵-۱۷۵۶ میلادی) آزادخان را در گیلان شکست داد و ارومیه را به تصرف خود درآورد. فتحعلی خان افشار نیز به او پیوست. اما با مرگ محمدحسن خان، علی خان افشار دوباره به صحنه بازگشت و ارومیه، مراغه و تبریز را به تصرف خود درآورد.
«کریم خان زند» در زمستان ۱۱۷۳ هجری قمری (۱۷۵۹-۱۷۶۰ میلادی) ارومیه را محاصره کرد و پس از چندین ماه، شهر را به تصرف خود درآورد. تا سال بعد، آذربایجان به بخشی از قلمرو کریم خان تبدیل شد. پس از پایان سلسله زندیه و با ظهور قاجاریان، افشارهای ارومیه به همراه شقاقی های سراب و دنبلی های خوی، ائتلافی علیه قاجارها تشکیل دادند، اما موفقیتی کسب نکردند. «فتحعلی شاه قاجار» به محمدعلی خان افشار اجازه داد تا زمان مرگ بر حکومت ارومیه باقی بماند. پسران او اولین حاکمان ارومیه بودند که از سوی حکومت مرکزی قاجار منصوب می شدند.
اشغال روس ها و تهاجم شیخ عبیدالله شمدینانی به ارومیه
در دوران قاجاریه، نفوذ قدرت های خارجی به ایران افزایش یافت و ارومیه نیز از این نفوذ در امان نماند. سربازان روس در جریان جنگ های ایران و روسیه، در سال ۱۸۲۸ میلادی، ارومیه را برای چند ماه اشغال کردند. در غیاب حاکم شهر، شاهزاده ملک میرزا قاسم، بیگلربیگی نجف قلی خان افشار بر ارومیه حکم می راند. این اشغال، نشانه ای از ضعف حکومت مرکزی و گشایش پای بیگانگان به خاک ایران بود.
یکی دیگر از رویدادهای مهم این دوران، تهاجم «شیخ عبیدالله شمدینانی» در سال ۱۸۸۰ میلادی به آذربایجان بود. کردها ارومیه را محاصره کردند و تا مرز تسلیم شدن شهر پیش رفتند. با این حال، خان ماکو به موقع رسید و شهر را از سقوط نجات داد. این وقایع، ارومیه را در معرض تهدیدات داخلی و خارجی قرار داده بود و این شهر همواره در خط مقدم درگیری ها و کشمکش ها قرار داشت.
ارومیه در دوران معاصر: تحولات سرنوشت ساز و رویدادهای کلیدی
دوران معاصر، از آستانه جنگ جهانی اول تا پس از انقلاب اسلامی، برای ارومیه دوره ای از تحولات شگرف، رویدادهای سرنوشت ساز و کشمکش های عمیق بوده است. این شهر در این برهه ی تاریخی، آبستن حوادثی شد که مسیر آن را برای همیشه تغییر داد.
نفوذ قدرت های خارجی و اشغال ارومیه در آستانه جنگ جهانی اول
در اوایل قرن بیستم، با ضعف دولت مرکزی قاجار و افزایش نفوذ قدرت های بزرگ، ارومیه به صحنه تاخت و تاز نیروهای خارجی تبدیل شد. عثمانی ها در اوت ۱۹۰۶ میلادی، به بهانه اختلافات مرزی، منطقه ارومیه (به جز خود شهر) را اشغال کردند. سپس، با شروع جنگ های بالکان، سربازان عثمانی به جبهه های دیگر فراخوانده شدند. اما این آرامش موقتی بود؛ پس از درگیری های تبریز، در دسامبر ۱۹۱۱ میلادی، این بار سربازان روس، ارومیه را اشغال کردند. از دهه ۳۰ قرن نوزدهم تا جنگ جهانی اول، ارومیه به پایتخت معنوی آشوریان تبدیل شده بود که نقش مهمی در حوادث بعدی ایفا کرد.
جنگ جهانی اول و پیامدهای آن برای ارومیه
جنگ جهانی اول، فاجعه ای انسانی برای ارومیه رقم زد. پس از فروپاشی ارتش روسیه در سال ۱۹۱۷ میلادی، مسئولیت اداره امور شهر به دست شورای مسیحیان آشوری (موتاوا) سپرده شد. این دوره، با یک سلسله رویدادهای غم انگیز و خونین همراه بود. در ۲۲ فوریه ۱۹۱۸، کشتار مسلمانان ارومیه به دست مسیحیان، و ترور مطران مارشیمون به دست کردهای طرفدار سمکو اتفاق افتاد. همزمان، ۲۰ هزار ارمنی پناهجو از وان به ارومیه سرازیر شدند و جنگ هایی میان آشوری ها و ترک ها درگرفت. در نتیجه این وقایع، کل جمعیت آشوریان در جلگه ارومیه گرد هم آمدند. این جمعیت ۵۰ تا ۷۰ هزار نفری از آشوریان، به همراه زنان، کودکان و احشام، به سمت جنوب حرکت کردند تا تحت الحمایه بریتانیا قرار گیرند. این مهاجرت دسته جمعی از طریق صائین قلعه و همدان، در میان نبرد با ترک ها و کردها صورت گرفت و پناهجویان در بعقوبه، در نزدیکی شمال بغداد، اسکان یافتند. پس از رفتن آشوریان، سونتاگ، اسقف کاتولیک، و فلاومر، مبلغ باپتیست، در اوت ۱۹۱۸ در ارومیه به قتل رسیدند. این حوادث، ضربه مهلکی بر پیکر شهر وارد آورد.
یکی از تلخ ترین دوره های تاریخ ارومیه، به وقایع جنگ جهانی اول بازمی گردد که به دلیل خلاء قدرت، این شهر شاهد درگیری های قومی و مذهبی و مهاجرت های اجباری گسترده ای بود.
شورش سمکو شکاک و بازگشت آرامش به ارومیه
پس از جنگ جهانی اول و در بحبوحه بی ثباتی های داخلی، «اسماعیل سیمیتقو شکاک» در سال ۱۲۹۹ شمسی، به کمک ارشدالملک، شهر ارومیه را تصرف کرد. این شورش، بار دیگر آرامش را از شهر ربود. اما با رسیدن نیروهای ارتش ایران در سال ۱۳۰۱ شمسی، سمکو متواری شد و سرانجام کار او پایان یافت. پس از این ویرانی ها و خالی شدن شهر از سکنه، آرامش به تدریج به ارومیه بازگشت و حکومت مرکزی در تهران توانست قدرت خود را در غرب دریاچه ارومیه تثبیت کند.
دوره پهلوی و تغییر نام ارومیه به رضائیه
در دوره پهلوی، اوضاع شهر ارومیه رفته رفته بهبود یافت. رقابت سیاسی روس ها و انگلیسی ها، که پیشتر مانع ایجاد خط آهن در شمال غرب ایران شده بود، با توافقی میان راشین دیسکانت و لوپن بانک برطرف شد و خط آهن جلفا-تبریز احداث گردید. این خط، یک شاخه ۳۰ مایلی نیز داشت که در سال ۱۹۱۶ میلادی به شهر ارومیه رسید و به توسعه اقتصادی و ارتباطی شهر کمک کرد. در این دوره، نام شهر ارومیه به «رضائیه» تغییر یافت، اما پس از انقلاب اسلامی سال ۱۹۷۹ میلادی، دوباره به نام پیشین خود، ارومیه، بازگشت. این دوران، شاهد توسعه زیرساخت ها و تبدیل ارومیه به یک مرکز منطقه ای مهم بود.
ارومیه پس از انقلاب اسلامی: رویدادهای معاصر
پس از پیروزی انقلاب اسلامی، ارومیه همچنان در معرض رویدادهای مهمی قرار گرفت. در ۲۲ سپتامبر ۱۹۸۰ میلادی، نیروی هوایی عراق، ارومیه را در آغاز جنگ تحمیلی موشک باران کرد. در سال های بعد، با دستگیری عبدالله اوجالان، کردهای ملی گرا در فوریه ۱۹۹۹ میلادی، تظاهراتی در شهر ارومیه برگزار کردند. در ۷ اوت ۲۰۰۵، در درگیری میان نیروهای پژاک و پلیس در ارومیه، چهار نفر از پرسنل پلیس کشته شدند. همچنین، در پی چاپ کاریکاتوری در روزنامه ایران در خرداد ۱۳۸۵ شمسی، برخی از مردم آذربایجانی، آن را توهین به زبان ترکی آذربایجانی دانسته و تجمع اعتراضی و تظاهرات برگزار کردند. این رویدادها، نشان دهنده پویایی اجتماعی و سیاسی ارومیه در دوران معاصر و جایگاه آن به عنوان مرکز استان و شهری چندفرهنگی است.
نتیجه گیری
همان طور که در این گذار تاریخی مشاهده شد، ارومیه شهری با پیشینه ای غنی و پرفراز و نشیب است که از هزاره دوم پیش از میلاد تاکنون، شاهد ظهور و سقوط تمدن ها، کشمکش قدرت ها و تحولات بنیادین بوده است. از دوران باستان و نفوذ اورارتوها و آشوریان، تا دوران اسلامی با فتوحات و حکومت های محلی، و سپس از دوران پرآشوب سلجوقیان و تیموریان تا عصر صفویه و افشاریه که کانون تحولات مذهبی و سیاسی بود، ارومیه همواره نقشی محوری در تاریخ ایران ایفا کرده است.
دوران زندیه و قاجاریه با درگیری های داخلی و نفوذ قدرت های خارجی، و سپس دوران معاصر با جنگ های جهانی، شورش ها و رویدادهای پس از انقلاب اسلامی، هر یک فصلی جدید به دفتر تاریخ این شهر افزوده اند. ارومیه با تمام زخم ها و افتخارات، نمادی از مقاومت، تنوع فرهنگی و همزیستی اقوام و ادیان مختلف در ایران است. این شهر، نه تنها یک مرکز جغرافیایی، بلکه یک میراث دار ارزشمند از تاریخ و هویت ملی است. حفظ و معرفی هرچه بیشتر این میراث گرانبها، وظیفه ای است که بر عهده نسل های امروز برای آیندگان است تا این چراغ پرفروغ تمدن همواره در شمال غرب ایران بدرخشد.