آیا می توان فرزندی را از ارث محروم کرد؟ | راهنمای کامل حقوقی

آیا میشود فرزندی را از ارث محروم کرد
در نظام حقوقی و شرعی ایران، امکان محروم کردن مستقیم فرزند از ارث از طریق وصیت نامه وجود ندارد و چنین وصیتی باطل است. با این حال، راهکارهای قانونی متعددی در زمان حیات فرد (مورث) پیش بینی شده اند که به وی اجازه می دهند مدیریت و توزیع دارایی های خود را به گونه ای انجام دهد که بر سهم الارث وراث تأثیر بگذارد. این راهکارها شامل اقداماتی مانند وصیت در حدود یک سوم اموال، صلح عمری، هبه، بیع و وقف می شوند که به فرد کمک می کنند تا پیش از فوت، اراده خود را در خصوص انتقال دارایی هایش محقق سازد.
موضوع ارث و وصیت، از جمله مباحث بنیادین و در عین حال پیچیده در حقوق مدنی ایران است که با ظرافت های شرعی و قانونی متعددی همراه می باشد. بسیاری از افراد بر این باورند که می توانند به سادگی و از طریق وصیت نامه، یکی از وراث یا فرزندان خود را به دلیل کدورت ها یا نارضایتی ها از ارث محروم کنند. این تصور، هرچند رایج، اما با ماهیت انتقال قهری ارث و اصول حاکم بر آن در تعارض است. در واقع، قواعد ارث از جمله مقررات آمره و مربوط به نظم عمومی تلقی می شوند و توافق یا وصیت بر خلاف آن ها فاقد اعتبار است.
این مقاله به بررسی جامع و دقیق این موضوع می پردازد و تمایز کلیدی بین «محرومیت از ارث» (که به حکم قانون و در شرایط خاص اتفاق می افتد) و «محروم کردن از ارث» (که به اراده مورث و از طریق اقدامات حقوقی در زمان حیات صورت می گیرد) را تشریح می کند. هدف این است که خواننده با درک صحیح مبانی حقوقی و شرعی، با راهکارهای قانونی موجود آشنا شده و بتواند تصمیمات آگاهانه ای در خصوص مدیریت دارایی های خود اتخاذ کند.
مبانی حقوقی و شرعی ارث در نظام حقوقی ایران
برای درک صحیح امکان پذیری یا عدم امکان پذیری محروم کردن فرزند از ارث، ضروری است ابتدا با مبانی و اصول حاکم بر ارث و وصیت در حقوق ایران آشنا شویم. این اصول، چارچوب قانونی را برای توارث و نقل و انتقال دارایی ها پس از فوت افراد تعیین می کنند.
مفهوم ارث و ماهیت انتقال قهری آن
ارث در اصطلاح حقوقی به مجموعه دارایی های مثبت (مانند اموال، مطالبات و حقوق مالی) و منفی (مانند دیون و تعهدات) یک فرد متوفی اطلاق می شود که پس از فوت وی، به موجب قانون و بدون نیاز به اراده یا توافق وراث، به آن ها منتقل می گردد. این انتقال را «انتقال قهری» می نامند؛ به این معنا که وراث حتی اگر نخواهند، مالک سهم الارث خود می شوند و تنها می توانند آن را نپذیرند (ردّ ترکه) یا آن را به دیگری منتقل کنند، اما نمی توانند مانع از ایجاد حق ارث بری خود شوند.
قواعد ارث در فقه اسلامی و به تبع آن در قانون مدنی ایران، مبتنی بر نظم عمومی بوده و از احکام آمره محسوب می شوند. به همین دلیل، هیچ فردی نمی تواند با وصیت یا توافق قبلی، وراث قانونی خود را به طور کلی از ارث محروم کند یا قواعد مربوط به میزان سهم الارث را تغییر دهد. هرگونه وصیتی که مستقیماً به محرومیت وارث از ارث منجر شود، از نظر قانونی باطل و بی اثر است. این اصل به دلیل اهمیت حمایت از وراث و جلوگیری از تضییع حقوق آن ها در نظر گرفته شده است. در نتیجه، اگر پدری وصیت کند که فرزندم احمد از هیچ یک از اموال من ارث نبرد، این وصیت باطل بوده و احمد همچنان سهم الارث قانونی خود را دریافت خواهد کرد.
قواعد کلی وصیت و محدودیت های قانونی آن
وصیت، در حقوق ایران، عمل حقوقی است که به موجب آن فرد برای امور پس از فوت خود تعیین تکلیف می کند. وصیت بر دو نوع اصلی تقسیم می شود:
- وصیت تملیکی: در این نوع وصیت، فرد (موصی) بخشی از اموال یا منافع خود را برای بعد از فوت به دیگری (موصی له) تملیک می کند. موصی له می تواند یکی از وراث یا شخص ثالث باشد.
- وصیت عهدی: در این وصیت، فرد از یک یا چند نفر می خواهد که پس از فوت او، امور مشخصی را انجام دهند، مانند اداره دارایی ها، تربیت صغار یا ادای دیون.
مهم ترین محدودیت در وصیت تملیکی، قاعده «ثلث» (یک سوم) است. طبق ماده ۸۴۳ قانون مدنی: «وصیت به زیاده بر ثلث ترکه نافذ نیست مگر به اجازه ورثه و اگر بعض از ورثه اجازه کند فقط نسبت به سهم او نافذ است.» این بدان معناست که مورث تنها می تواند تا یک سوم از مجموع دارایی های خود را (چه به وراث و چه به اشخاص دیگر) وصیت کند. اگر وصیت بیش از این مقدار باشد، صحت آن منوط به تنفیذ وراث است. در صورتی که وراث یا بعضی از آن ها وصیت مازاد بر ثلث را اجازه ندهند، وصیت فقط تا سقف ثلث اموال نافذ خواهد بود. این قاعده نیز خود به نوعی محافظت از حقوق وراث محسوب می شود تا مورث نتواند با وصیت کردن بخش اعظم اموال خود به غیر از وراث، حق آن ها را تضییع کند.
محدودیت ثلث در وصیت تملیکی، اصلی کلیدی است که به مورث اجازه می دهد تنها یک سوم اموال خود را به میل خویش بخشیده و وصیت مازاد بر آن، نیازمند تأیید و تنفیذ وراث می باشد.
حال با توجه به این مبانی، می توان دلیل بطلان وصیت به محروم کردن از ارث را بهتر درک کرد. از آنجا که ارث به صورت قهری و بر اساس احکام آمره قانون و شرع منتقل می شود، اراده مورث نمی تواند مستقیماً مانع این انتقال شود. قواعد ارث، حتی بر وصیت نامه نیز مقدم هستند. بنابراین، وصیتی که به طور صریح یک وارث را از ارث محروم کند، به دلیل تعارض با نظم عمومی و قواعد آمره ارث، از اساس باطل و بلااثر است و وارث محروم شده همچنان سهم قانونی خود را دریافت خواهد کرد. این نکته کلیدی، تفاوت بین «محرومیت قانونی از ارث» و «محروم کردن ارادی از ارث» را برجسته می سازد.
شرایط قانونی محرومیت از ارث (قواعد قهری)
برخلاف تصور رایج، محرومیت از ارث به معنای سلب حق توارث، تنها در موارد بسیار محدودی که قانون و شرع به صراحت ذکر کرده اند، اتفاق می افتد و این موارد ارتباطی به اراده مورث یا وصیت او ندارند. در این شرایط، خود قانون حکم به محرومیت وارث می دهد. این موارد اغلب به دلیل اعمال مجرمانه یا شرایط خاص دینی و خانوادگی رخ می دهند که مانع از توارث می شوند.
قتل عمد مورث توسط وارث (ماده ۸۸۰ قانون مدنی)
یکی از صریح ترین و مهم ترین موانع ارث، قتل عمد مورث توسط وارث است. ماده ۸۸۰ قانون مدنی در این خصوص بیان می دارد:
«قتل از موانع ارث است بنابراین کسی که مورث خود را عمداً بکشد از ارث او ممنوع می شود اعم از اینکه قتل بالمباشره باشد یا بالتسبیب و منفرداً باشد یا به شرکت دیگری.»
این ماده به وضوح حکم می کند که اگر یک وارث، مورث خود را به صورت عمدی به قتل برساند، از ارث او محروم خواهد شد. نکته مهم در این ماده، تأکید بر «قتل عمدی» است. قتل غیرعمدی (مانند قتل ناشی از تصادف رانندگی) یا دفاع مشروع، به محرومیت از ارث منجر نمی شود. همچنین، تفاوتی نمی کند که قتل به صورت مستقیم (بالمباشره) یا از طریق ایجاد سبب (بالتسبیب) رخ داده باشد، یا اینکه قاتل به تنهایی عمل کرده باشد یا با مشارکت دیگران. هدف قانونگذار از این ماده، جلوگیری از سوءاستفاده افراد و ارتکاب جنایت به منظور تحصیل ارث است.
کفر وارث در برابر مورث مسلمان (ماده ۸۸۱ مکرر قانون مدنی)
از دیگر موانع ارث در حقوق ایران، تفاوت دین میان مورث و وارث است. ماده ۸۸۱ مکرر قانون مدنی مقرر می دارد:
«کافر از مسلم ارث نمی برد و اگر در بین وراث متوفای کافری مسلم باشد وارث مسلم ارث می برد و سایر وراث کافر محروم می شوند.»
بر اساس این ماده و فقه اسلامی، اگر مورث مسلمان باشد و وارث او کافر، وارث کافر از او ارث نمی برد. اما اگر مورث کافر باشد و در میان وراث او یک فرد مسلمان وجود داشته باشد، آن فرد مسلمان تمام ارث را می برد و سایر وراث کافر محروم می شوند. این حکم برای ترویج اسلام و حمایت از مسلمانان در نظر گرفته شده است.
لعان و تأثیر آن بر توارث (ماده ۸۸۲ قانون مدنی)
لعان یکی از اسباب خاص حقوقی در فقه اسلامی و قانون مدنی است که می تواند منجر به قطع رابطه توارث شود. ماده ۸۸۲ قانون مدنی می گوید:
«بعد از لعان زن و شوهر از یکدیگر ارث نمی برند و همچنین فرزندی که به سبب انکار او لعان واقع شده از پدر و پدر از او ارث نمی برد لیکن فرزند مزبور از مادر و خویشان مادری خود و همچنین مادر و خویشان مادری از او ارث می برند.»
لعان عبارت است از سوگند و نفرین متقابل بین زن و شوهر با صیغه ای خاص در موارد معینی مانند متهم کردن زن به زنا توسط شوهر، یا انکار فرزندی که شرعاً به شوهر ملحق است. اگر پدری، فرزندی را با تشریفات لعان از خود انکار کند، رابطه توارث بین آن پدر و فرزند قطع می شود و هیچ یک از دیگری ارث نمی برد. با این حال، رابطه توارث فرزند با مادر و خویشان مادری او و همچنین رابطه مادر و خویشان مادری با فرزند، همچنان برقرار است. نکته ای که باید مدنظر داشت این است که اگر پدر از لعان خود رجوع کند و فرزند را مجدداً بپذیرد، رابطه توارث بین آن ها دوباره برقرار می شود.
زنازادگی و عدم توارث
اگرچه در قانون مدنی ماده صریحی در خصوص عدم توارث فرزند ناشی از زنا وجود ندارد، اما بر اساس فقه اسلامی و رویه قضایی، توارث میان فرزند حاصل از زنا و پدر و مادر طبیعی او برقرار نمی شود. دلیل این امر آن است که در فقه، رابطه سببی و نسبی شرعی که لازمه توارث است، در مورد فرزند زنازاده با والدین طبیعی او محقق نمی شود. بنابراین، فرزند نامشروع از پدر و مادر طبیعی خود ارث نمی برد و آن ها نیز از او ارث نخواهند برد. این قاعده نیز، مانند سایر موارد، یک محرومیت قانونی است و ارتباطی به اراده مورث ندارد.
راهکارهای حقوقی برای کاهش سهم الارث یا محروم کردن فرزند در زمان حیات
همان گونه که پیشتر ذکر شد، محروم کردن مستقیم فرزند از ارث پس از فوت، به حکم قانون باطل است. با این حال، افراد در زمان حیات خود مالک تام الاختیار اموالشان هستند و می توانند هرگونه دخل و تصرفی را در آن ها داشته باشند. این اختیار، فرصت هایی را فراهم می آورد تا فرد بتواند با اتخاذ تدابیر حقوقی مشخص، نحوه توزیع دارایی های خود را پس از فوت تحت تأثیر قرار دهد و به نوعی، سهم الارث وراث خاصی را کاهش دهد یا مانع از رسیدن اموال مشخصی به آن ها شود. این اقدامات، به جای محروم کردن مستقیم، بیشتر مدیریت دارایی ها در زمان حیات محسوب می شوند.
۱. استفاده بهینه از وصیت تملیکی در حدود ثلث اموال
با وجود محدودیت ثلث در وصیت، مورث می تواند از همین ظرفیت قانونی به نفع اهداف خود استفاده کند. همانطور که بیان شد، فرد می تواند تا یک سوم از اموال خود را برای بعد از فوت به هر شخص (اعم از وارث یا غیروارث) وصیت کند. این اقدام می تواند به منظور کاهش سهم سایر وراث یا افزایش سهم یکی از آن ها به کار گرفته شود.
برای مثال، پدری که مایل است فرزند الف سهم بیشتری از اموالش ببرد و فرزند ب سهم کمتری، می تواند یک سوم از کل اموال خود را به طور مشخص برای فرزند الف یا به نفع یک شخص ثالث وصیت کند. در این صورت، باقیمانده اموال (دو سوم) طبق قواعد ارث بین همه وراث (از جمله فرزند ب) تقسیم می شود و عملاً سهم فرزند ب از کل دارایی های پدر کاهش یافته است. مهم است که این وصیت به صورت قانونی و معتبر تنظیم شود تا پس از فوت، قابلیت اجرا داشته باشد. این وصیت می تواند شامل یک ملک، یک حساب بانکی یا هر دارایی مشخص دیگری باشد.
۲. صلح عمری (انتقال مالکیت با حفظ حق انتفاع)
یکی از مؤثرترین و پرکاربردترین راهکارهای حقوقی برای مدیریت اموال قبل از فوت و تأثیرگذاری بر نحوه ارث بری، عقد صلح عمری است. در این نوع صلح، فرد (مصالح) مالکیت یک یا چند قلم از اموال خود را در زمان حیات خود به شخص دیگری (متصالح)، که می تواند یکی از وراث یا شخص ثالث باشد، منتقل می کند. اما یک شرط اساسی و مهم در این صلح وجود دارد: حق استفاده و منافع حاصل از آن مال تا پایان عمر مصالح، در اختیار خود او باقی می ماند. به عبارت دیگر، مالکیت به متصالح منتقل شده، اما حق انتفاع (بهره برداری) تا زمان حیات مصالح برای او محفوظ است.
این عقد دارای مزایای قابل توجهی است:
- اطمینان از انتقال: فرد مطمئن می شود که مال پس از فوتش به شخص مورد نظر او می رسد و وارد ماترک نمی شود.
- حفظ منافع: مورث تا پایان عمر از مال خود بهره برداری می کند (مثلاً در خانه اش زندگی می کند یا اجاره زمینش را می گیرد).
- کاهش اختلافات: از آنجا که انتقال مالکیت در زمان حیات صورت گرفته، اختلافات کمتری پس از فوت بر سر آن مال بین وراث ایجاد می شود.
برای اموال غیرمنقول (مانند زمین و خانه)، ضروری است که صلح عمری به صورت رسمی در دفتر اسناد رسمی ثبت شود تا از هرگونه چالش حقوقی بعدی جلوگیری به عمل آید و اعتبار قانونی آن تضمین شود. در این صورت، عین مال به صورت مشروط به متصالح منتقل شده، اما منافع آن تا زمان حیات مصالح در اختیار او باقی می ماند.
۳. بیع (فروش) اموال
یکی دیگر از روش های قانونی برای مدیریت دارایی ها و تأثیرگذاری بر ارث، فروش اموال در زمان حیات است. فرد می تواند اموال خود را به یکی از وراث یا به شخص ثالثی که مورد نظر اوست، بفروشد. با این کار، مالکیت مال به خریدار منتقل شده و پول حاصل از فروش وارد دارایی مورث می شود که در زمان فوت، ممکن است به دلیل هزینه ها یا سایر اقدامات، کاهش یابد یا به صورت دیگری مدیریت شود.
نکته مهم در این روش، واقعی بودن معامله است. اگر فروش به صورت صوری و با هدف صرفاً محروم کردن وارث انجام شود، وراث ممکن است پس از فوت مورث، با طرح دعوی در دادگاه، صوری بودن معامله را اثبات کرده و خواستار ابطال آن شوند. بنابراین، لازم است که بیع به قیمت واقعی و با رعایت تمام تشریفات قانونی انجام شود. همچنین، می توان از قراردادهای بیع مشروط استفاده کرد؛ مثلاً با این شرط که خریدار تا زمان حیات فروشنده حق تصرف کامل در مبیع را نداشته باشد.
۴. هبه (بخشیدن و اهدای اموال)
هبه به معنای بخشیدن و اهدای اموال به صورت بلاعوض به دیگری است. مورث می تواند در زمان حیات خود، مقداری از اموال یا تمام آن ها را به صورت هبه به یکی از وراث یا اشخاص ثالث مورد نظر خود منتقل کند. این اقدام نیز باعث خروج مال از دارایی مورث شده و عملاً از ماترک کم می کند.
نکته حقوقی مهم در خصوص هبه، موضوع رجوع از هبه است. در برخی موارد، واهب (بخشنده) حق رجوع از هبه و پس گرفتن مال را دارد. برای اینکه هبه قطعی شود و واهب نتواند از آن رجوع کند، می توان از راه هایی مانند:
- هبه معوض: هبه ای که در مقابل آن شرط یا عوضی قرار داده شود (مانند بخشیدن مالی به شرط اینکه متهب مبلغی به واهب بپردازد یا کاری برای او انجام دهد).
- قبض متهب: به این معنا که مال موهوبه توسط متهب (کسی که به او بخشیده شده) قبض شود و او آن را دریافت کند.
- فوت واهب یا متهب: با فوت واهب یا متهب، هبه قطعی شده و قابل رجوع نیست.
با رعایت این نکات، هبه می تواند راهکاری مؤثر برای انتقال اموال و کاهش سهم الارث سایرین باشد.
۵. وقف (حبس عین و تسبیل منافع)
وقف یکی از عقود بسیار خاص و مؤثر در حقوق اسلامی و ایران است که به موجب آن، مال از مالکیت واقف خارج شده و منافع آن برای امور خیریه یا اشخاص خاصی اختصاص می یابد. وقف می تواند به صورت وقف عام (برای عموم مردم یا امور خیریه) یا وقف خاص (برای اشخاص معین، مانند فرزندان یا نوه ها) باشد.
با وقف یک مال، عین آن مال «حبس» می شود و از مالکیت شخصی واقف خارج می گردد. این خروج از مالکیت دائمی است و مال موقوفه دیگر جزو دارایی های قابل توارث نخواهد بود. به این ترتیب، فرد می تواند با وقف کردن اموال خود به نفع یک یا چند وارث خاص (وقف خاص) یا حتی برای مقاصد خیریه (وقف عام)، عملاً مانع از ارث بردن سایر وراث از آن مال مشخص شود.
وقف، عقدی پیچیده با تشریفات و مقررات خاص خود است که نیاز به دقت فراوان و مشاوره تخصصی دارد. لازم است صیغه وقف جاری شود، موقوف علیهم (کسانی که مال برای آن ها وقف شده) مشخص باشند و شرایط وقف به درستی تعیین شود تا وقف معتبر و قابل اجرا باشد.
۶. ایجاد دیون واقعی
اگرچه این روش کمتر به عنوان یک راهکار مستقیم برای محروم کردن از ارث مطرح می شود، اما می تواند به طور غیرمستقیم بر میزان ماترک و در نتیجه سهم الارث وراث تأثیر بگذارد. بر اساس قانون، دیون و بدهی های متوفی، پیش از تقسیم ارث باید از مجموع دارایی ها (ماترک) پرداخت شوند. بنابراین، اگر فرد در زمان حیات خود دیون واقعی و مستند ایجاد کند، این بدهی ها از دارایی های او کسر شده و ماترک خالص برای وراث کاهش می یابد.
بدیهی است که این دیون باید کاملاً واقعی و مستند به مدارک قانونی باشند. ایجاد دیون صوری با هدف صرفاً کاهش ارث، از نظر قانونی قابل ابطال است و وراث می توانند با اثبات صوری بودن، از پرداخت آن ها ممانعت به عمل آورند. این روش معمولاً زمانی مورد استفاده قرار می گیرد که فرد واقعاً قصد انجام سرمایه گذاری یا تعهدات مالی خاصی را دارد که به کاهش دارایی های نقدی یا غیرنقدی او منجر می شود.
سوالات متداول
آیا می توان با یک وصیت نامه ساده فرزند را از ارث محروم کرد؟
خیر، طبق قانون و شرع، وصیت مستقیم به محرومیت از ارث باطل و بی اثر است. قواعد ارث از جمله احکام آمره بوده و فرد نمی تواند با وصیت خود، نظم عمومی حاکم بر توارث را تغییر دهد یا وارثی را به طور کلی از ارث محروم کند.
در صورت عدم مراقبت یا آزار مورث، آیا فرزند از ارث محروم می شود؟
خیر، صرف عدم مراقبت یا آزار والدین (مورث) به خودی خود منجر به محرومیت قانونی از ارث نمی شود. موارد محرومیت از ارث بسیار محدود و شامل قتل عمد مورث، کفر وارث در برابر مورث مسلمان، لعان و زنازادگی است که به حکم قانون اتفاق می افتند.
بهترین راه برای افزایش سهم یکی از فرزندان چیست؟
بهترین راهکار برای افزایش سهم یکی از فرزندان یا کاهش سهم دیگران، استفاده از راهکارهای قانونی در زمان حیات است. مواردی مانند صلح عمری، هبه، یا وصیت تملیکی در حدود یک سوم اموال، از جمله روش های مؤثر برای مدیریت دارایی ها پیش از فوت هستند تا پس از فوت، اراده مورث در مورد نحوه توزیع دارایی ها محقق شود.
آیا انتقال تمام اموال قبل از فوت به یک فرزند امکان پذیر است؟
بله، فرد در زمان حیات خود مالک تام الاختیار اموالش است و می تواند تمام آن ها را به یکی از فرزندان یا هر شخص دیگری منتقل کند، مشروط بر اینکه این انتقال به صورت قانونی (مانند بیع، هبه یا صلح) و واقعی انجام شود. اگر انتقال صوری و با هدف فرار از دین یا تضییع حق وراث باشد، ممکن است با چالش حقوقی مواجه شود.
تفاوت اصلی صلح عمری و وصیت تملیکی چیست؟
تفاوت اصلی در زمان انتقال مالکیت و محدودیت های قانونی است:
- صلح عمری: مالکیت مال در زمان حیات مصالح منتقل می شود، اما حق استفاده و منافع تا پایان عمر مصالح برای او محفوظ می ماند. این انتقال بلافاصله پس از عقد صلح صورت می گیرد و محدودیتی از نظر حجم اموال ندارد.
- وصیت تملیکی: مالکیت مال پس از فوت موصی منتقل می شود و تنها تا یک سوم (ثلث) اموال قابل وصیت است. وصیت مازاد بر ثلث، نیازمند تنفیذ وراث می باشد.
نتیجه گیری
مبحث محرومیت از ارث، همواره یکی از موضوعات چالش برانگیز و در عین حال حیاتی در نظام حقوقی و شرعی ایران بوده است. آنچه که از بررسی های حقوقی و شرعی برمی آید، این است که برخلاف تصور عموم، امکان محروم کردن مستقیم و صریح یک وارث (از جمله فرزند) از ارث از طریق وصیت نامه وجود ندارد و هرگونه وصیتی با این مضمون، از اساس باطل و فاقد اعتبار قانونی است. قواعد ارث، آمره و مربوط به نظم عمومی جامعه هستند و اراده فرد نمی تواند آن ها را تغییر دهد.
با این حال، این واقعیت به معنای سلب کامل اختیار فرد در مدیریت دارایی هایش نیست. مورث در زمان حیات خود، حق هرگونه دخل و تصرفی در اموال خود را داراست و می تواند با استفاده از راهکارهای حقوقی هوشمندانه و کاملاً قانونی، نحوه توزیع دارایی های خود را پس از فوت تحت تأثیر قرار دهد و به نوعی سهم الارث وراث را مدیریت یا تعدیل کند. اقداماتی نظیر وصیت تملیکی در حدود یک سوم اموال، انعقاد قرارداد صلح عمری، انجام عقد بیع (فروش)، هبه (بخشیدن)، و وقف، همگی ابزارهایی قانونی هستند که به افراد اجازه می دهند اراده خود را در خصوص انتقال اموالشان عملی سازند و از بروز اختلافات احتمالی آتی نیز پیشگیری نمایند.
در نهایت، پیچیدگی های حقوقی و ظرافت های شرعی در این حوزه، ایجاب می کند که هر فردی با توجه به شرایط خاص و اموال خود، پیش از هرگونه اقدامی، از مشاوره حقوقی تخصصی بهره مند شود. دریافت راهنمایی از وکلای متخصص در امور ارث و وصیت، می تواند به افراد کمک کند تا مؤثرترین و مطمئن ترین راهکار متناسب با اهداف خود را انتخاب کرده و از صحت و اعتبار قانونی اقدامات خود اطمینان حاصل کنند. اقدام آگاهانه در زمان حیات، آینده ای مطمئن تر را برای توزیع دارایی ها تضمین خواهد کرد.